پرسش:
می‌خواهم دوباره شروع کنم به دین داری‌. برای بازگشت به این مسیر‌، باید چه کار‌های انجام بدهم و چگونه پیروی از اسلام رو آغاز کنم‌؟ طبق چه طرح اولیه‌ای پیش برم و چه اقداماتی نیازه؟

پاسخ:

خداوند متعال شما را بسیار دوست دارد که این توفیق را عنایت نموده است و شما نیز مهم‌ترین، سرنوشت‌سازترین و مؤثرترین تصمیم را برای اصلاح زندگی دنیوی و سعادت ابدی اتخاذ نمودید.

هدایت شدن یا نشدن، دست خداوند سبحان است و البته کاملاً تشریح نموده که چه کسانی را هدایت می‌کند و چه کسانی که خود را محروم می‌سازند، او هدایت نمی‌کند؛ از جمله فرمود:

«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت، 69)

– و آنها كه در راه ما مجاهدت كنند، قطعاً به راه‌های خود، هدايتشان خواهيم نمود و خدا با نيكوكاران است.

“جهاد یا مجاهدت” با “سعی” به معنای تلاش و کوشش متفاوت است. “مجاهدت” یعنی: «تلاش دشمن‌ستیز»، و دشمن نیز فقط دشمنان بیرونی نیستند؛ بلکه جهل، تکبر، نخوت، حسد، حرص، بُخل و سایر انحرافات اعتقادی و رذایل اخلاقی، همه دشمنان درونی می‌باشند، لذا به مقابله با آنها «جهاد اکبر» گفته شده است و جهاد علمی، جهاد اقتصادی، و جهاد تبیین، از جمله اقسام جهاد می‌باشد.

شناخت

گام نخست در هر امری، حصول “شناخت” می‌باشد؛ هرگز نمی‌توان به خدای ناشناخته ایمان آورد و به سوی او تقرب جست، چنان که نمی‌شود از دشمن ناشناخته بیزاری جست و به مقابله با او پرداخت. در زندگی دنیوی نیز همین‌طور است، هرگز نمی‌شود بهداشت ناشناخته را رعایت نمود و با بیماری‌های ناشناخته مقابله نمود.

از این‌رو، گام نخست در مسلمانی، “شناخت” می‌باشد که با کسب علم و تفکر و تعقل آغاز می‌شود و ارتقا می‌یابد.

در اسلام عزیز، «اصول عقاید تحقیقی است و تقلید در آن جایز نیست»، یعنی هر کسی باید به حد توان و امکان خود، بکوشد تا اصول عقاید را فهم کند و سپس ایمان بیاورد.

از مراتب والای شناخت، “خودشناسی” می‌باشد؛ چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند:

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛ ثُمَّ عَلَيْكَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لاَ يَصِحُّ اَلْعَمَلُ إِلاَّ بِهِ وَ هُوَ اَلْإِخْلاَصُ» (بحار الأنوار، جلد۲، صفحه۳۲)

– هر کس خود را شناخت، پس به تحقیق پروردگارش را شناخته است؛ پس بر تو لازم است که علمی را بیاموزی که بدون آن عمل درست نیست و آن اخلاص است.

ولایت الله شناسی، ولایت ابلیس و طواغیت شناسی، دوست و دشمن شناسی، معاد شناسی و سایر شناخت‌های اصلی، همه از شاخه‌های شناخت‌های اصولی و ضروری می‌باشند.

فطرت

بسنده نمودن به شناخت علمی و حتی دلایل عقلی کافی نیست؛ ابلیس لعین نیز خدا و معاد را می‌شناخت و می‌شناسد؛ اما به جای ایمان، کفر ورزید، یعنی حقایق را پوشاند.

شناخت کار عقل است، اما فهم و سپس ایمان، کار قلب است و اگر قلب بیمار شود یا سخت و ممهور شود، ایمان به آن راه نمی‌یابد.

خداوند سبحان، اصول دینش را در خارج از وجود ما قرار نداده که دنبالش بگردیم، یک عده بیابند و یک عده نیابند، بلکه تمامی این حقایق را در فطرت ما نهادینه نموده است، و البته در وحی متذکر شده است تا آگاه شویم؛ چنان که حقیقت دین را همان فطرت بیان داشت و فرمود:

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)

– روی خود [جهت و جهت‌گیری خود] را متوجه آئين خالص پروردگار كن؛ اين فطرتی است كه خداوند انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونی در آفرينش خدا نيست؛ اين است دين و آئين محكم و استوار، ولی اكثر مردم نمی‏دانند!

“فطرت”، یعنی آن چه خداوند سبحان ما را بر آن اساس و قواعد آفریده؛ اکتسابی نیست، بلکه در وجود همگان نهادینه شده است. فطرت، مانند آینۀ صافی است که تمامی حقایق را نشان می‌دهد، اما ممکن است روی آینه، غبار و حتی زنگار بنشیند. “فطرت” یا همان “عقل فطری”، مانند یک چراغ روشن است که فروغش تمام عالم هستی را روشن می‌نماید و نشان می‌دهد، اما ممکن است کسی عقل خود را محبوس کند و روی فطرتش پرده‌های ضخیم بیندازد تا هیچ نوری از آنها ساطع نگردد!

عمل

“عمل”، یعنی “بندگی” که مستلزم آگاهی از احکام و نیز اطاعت و رعایت آنها می‌باشد.

عقلی که به نور علم می‌بیند، با اعمال نادرست محبوس می‌گردد؛ و فطرتی که حقایق را نشان می‌دهد، با اعمال نادرست، محجوب و پوشانده می‌شود؛ لذا تمامی احکام اسلام عزیز، برای همین آزاد نگه‌داشتن یا آزاد سازی “عقل و فطرت” می‌باشد.

از این‌رو، عمل به واجبات و ترک محرمات، از همان ابتدای بلوغ تکلیف شده است تا موانعی برای رشد، کمال و قُرب الهی ایجاد نشود و اگر ایجاد شده، برداشته شود.

در عبادات شخصی [اگر چه هیچ عبادتی صرفاً شخصی نیست و آثار اجتماعی دارد]، نماز را مقدم و ستون دین برشمرد، چرا که “صلاة” از ریشۀ “صلّ”، ارتباط مستقیم بندگان با پروردگار عالَم، و اتصال آنان به رحمت واسعۀ الهی می‌باشد – سجده، تکبر را می‌شکند، ابلیس لعین به خاطر تکبرش سجده ننمود – تلاوت قرآن مجید و تأمل و تفکر در آیات که بسیار بر آن تأکید نموده، سبب ارتقای سطح دانش و بینش می‌گردد – جهاد در راه خدا، عزّت (نفوذ ناپذیری) می‌بخشد و سایر احکام، هر کدام حکمت‌ها و آثاری دارند:

سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمة الزهراء علیها السلام:

«فَجَعَلَ اللَّهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِما مَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ …» (خطبۀ فدکیه)

– پس خداى بزرگ، ایمان را براى پاک کردن شما از شرک، و نماز را براى پاک نمودن شما از تکبّر، و زکات را براى تزکیه نفس و افزایش روزى، و روزه را براى تثبیت اخلاص، و حج را براى استحکام دین، و عدالت‏‌ورزى را براى التیام قلب‌ها، و اطاعت ما خاندان را براى نظم یافتن ملت‌ها، و امامتمان را براى رهایى از تفرقه، و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در بدست آوردن پاداش قرار داد … .

●- بنابراین، شناخت – ارتقای سطح دانش و بینش که با مطالعه و تفکر حاصل می‌شود – سعی در بندگی خالصانه با اطاعت و انجام واجبات و دوری از محرمات – مجاهدت در راه خدا – خدمت به بندگان خدا در حد توان، و در یک جمله «عمل صالح»، و البته همه با اخلاص، نقشۀ راهی است که هر کسی باید به حد توان و امکان خود، طبق آن حرکت و عمل نماید.

لینک کوتاه مطلب : https://hamyar.ofoghandisha.com/?p=58809

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *