پرسش:
ذکر «لاحول ولا قوه الا بالله» را تفسیر بفرمایید؟
پاسخ:
“تفسیر” به معنای حقیقیاش، در توان ما و کار ما نیست؛ البته میتوان با توجه به معنا، مفهوم و احادیث مربوطه، شرحی ایفاد نمود.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ – هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست».
حرکت
“حول و قوّه” مربوط به حرکت است، خواه در معنویات [مانند کسب علم – عبادت و بندگی خالصانه، یا انجام هر کاری خیری] باشد، یا در مادیات، مانند حرکت تمامی اتمها و اجزای عالم ماده.
ثبات
“ثبات”، فقط به “هستی و کمال محض – خداوند سبحان” اختصاص دارد، چرا که غنی است و کمبود و نیازی در او نیست که برای مرتفع نمودن آن و رسیدن به رشد و کمال، حرکتی نماید.
یک – در عالم هستی، هر چه هست، همه مخلوقات و تجلی آن هستی و کمال محض میباشند – هر چه هست، پدیده است، یعنی نبودند و بعد از نبودن (عدم)، هستی یافته و پدید آمدهاند؛ لذا هیچ چیزی به ذات خودش، هستی و کمال محض نیست، پس هر چه هست، ناقص و نیازمند است؛ لذا حرکت میکند تا به رشد و کمال برسد.
در این حقیقت، هیچ تفاوتی بین فرشتگان مقرب، انبیا و رسولان، اولیاء الله، مردم عادی یا حتی ذرات مادی وجود ندارد، همه حرکت معنوی دارند و مادیات، حرکت مادی نیز دارند.
دو – “حرکت”، مستلزم برخورداری از “محرک” و نیز “توان و نیروی” حرکت میباشد.
برای نزدیکتر شدن ذهن، به یک موتور حرکتی در صنعت دقت نمایید. کسی باید این موتور را مبتنی بر علم و حکمتش و برای منظوری بسازد – کسی باید در او امکان حرکت ایجاد نماید که او به حسب ظاهر “انسان” است – “توان حرکت”، یعنی اجزای او به گونهای طراحی و ساخته شده باشد که بتواند حرکت کند – “نیروی حرکت”، یعنی آن چه [مانند: برق، سوخت و انواع انرژی]، به آن نیرویی برای حرکت میدهد.
*- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
بنابراین، عالَم مخلوقات در حرکتاند، لذا گفته شده که «حیات، یعنی حرکت»؛ و هر حرکتی، توان و نیرویی از بیرون میخواهد.
الف – اگر مخلوقات در ذات خودشان توان و نیرویی داشتند، اولاً ازلی میبودند و در اصل پیدایش، نیاز به پدیدآورنده نداشتند – ثانیاً کامل بودند و نیازی به حرکت نداشتند!
ب – “توان و نیرو” را کسی ایجاد میکند و میدهد، که خلق میکند و پدید میآورد؛ بنابراین، فرض این که دیگرانی مبدأ توان و نیرو باشند، مانند این است که وجود دو یا چند خالق فرض شود که محال عقلی میباشد. لذا نه تنها هر چه توان و نیرو هست، از “الله جلّ جلاله” است، بلکه اساساً توان و نیرویی جز او وجود ندارد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
ج – ذکر “لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ” که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود: «ذکر فرشتگان حامل عرش میباشد»، یک ذکر (یادآوری) بزرگ و ارزشمند اعتقادی (توحیدی) و عملی میباشد، چرا که از سویی “نفی تعدد” است و از سویی دیگر «نفی ترکیب»!
د – به قول حُکما: «مُعطی شیء، نمیتواند فاقد شیء باشد»، یعنی: «کسی نمیتواند چیزی را که ندارد، به دیگری ببخشد»! لذا از سویی آن که در ذات خود توان و نیرویی ندارد، نمیتواند به خودش یا دیگران نیرو و توانی ببخشد – و از سویی دیگر، آن که توان و نیرو بخشیده، خودش توانمند و نیرومند میباشند و اساساً توان و نیرویی جز او وجود ندارد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
روایت:
از حضرت امام باقر علیه السلام، در معنای «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا باللّه» سؤال شد، فرمودند:
«مَعناهُ لا حَولَ لَنا عَن مَعصِيَةِ اللّهِ إلّا بِعَونِ اللّهِ، ولا قُوَّةَ لَنا على طاعَةِ اللّهِ إلّا بِتَوفيقِ اللّهِ عَزَّوجلَّ» (التوحيد، صدوق: 242/3)
– معنايش اين است كه ما حول و قدرت روى گرداندن از معصيت خدا نداريم، مگر به يارى خدا، و قوّت و توانايى بر طاعت خدا نداريم، مگر با توفيق خداوند عزّ و جلّ.
●- تمامی تحرکات، مواضع و افعال آدمی، برای این است که ضعفها و نیازهایش را مرتفع سازد و به رشد و کمال برسد، یا به تعبیری دیگر، «به هستی و کمال محض، نزدیکتر شود – تقرب به خدا».
این رشد ممکن نیست، مگر آن که آدمی از سویی در برابر او عصیان ننماید، و از سویی دیگر او را خالصانه اطاعت کند؛ اما آدمی از خودش چنین توان و نیرویی ندارد؛ بلکه همه به توفیق و افاضات او صورت میپذیرد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
















