پرسش:
آیا خدا این قدرت را نداشت که راه درست را واضح و روشن اعلام کند، طوری که شک و شبههای در آن وجود نداشته باشد و همه مردم بدانند که مثلا دین اسلام و مذهب شیعه تنها راه درست است و باقی نادرست؟
پاسخ:
این که پرسیده شود: «آیا خدا این قدرت را نداشت که راه درست را واضح و روشن اعلام کند»، یعنی راه درست را واضح تبیین ننموده و نشان نداده است که این یعنی ضعف در هدایت؛ و البته افترای بزرگی به اوست!
خداوند سبحان، چنین قدرتی داشته و دارد و راه درست را واضح، روشن و مستدل تبیین نموده است: «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ – همانا راه رشد از گمراهی، روشن شده است» (البقره، 256).
عقل – خداوند متعال، ابتدا به انسان “عقل” را موهبت نموده که البته عقل، به نور علم میبیند. انسانی که عقل دارد، ولی علم ندارد، مانند شخص بینا در تاریکی محض است که هیچ نمیبیند؛ و انسانی که علم دارد، ولی عقل ندارد، مانند نابینا در تابش آفتاب است.
امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ للّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ» (الكافي: 1/16/12)
– خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردهاست.
بنابراین، اگر کسی عقل خود را تعطیل کند و به حکم عقلش توجه ننماید یا نه بگوید، حتماً حجج بیرونی را نیز قبول نخواهد نمود.
خلقت – سپس کتاب عظیم خلقت را پیش روی انسان گشود و فرمود آن را با دقت بخوانید و در نشانههایش (آیاتش) تفکر نمایید.
«وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
– او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوی خودش مسخر (رام) شما ساخته است؛ در اين نشانههای مهمی است برای كسانی كه اهل فكرند.
وحی – سپس، توسط انبیایش، وحی را نازل و ابلاغ نمود که بیان حقایق عالم خلقت، از ابتدا تا انتها میباشد.
●- و در قرآن مجید، مکرر فرمود: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ»، یعنی از خدا و رسولش اطاعت کنید.
شک
یقین بدانید که کسی در وجود حق تعالی و حقانیت اسلام عزیز شک ندارد؛ لذا یا به حقایق عالَم هستی، بیتوجهی مینماید، و یا آن که با شک خود بازی میکند.
«لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ» (الدخان، 7 و 8)
– هيچ إلهی (معبودی) جز او نيست، زنده میكند و میميراند؛ پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست * ولی آنها در شكند و (با شکاکیت در حقايق) بازی میكنند.
فرمود که پیامبران، به مردم میگفتند: «أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ – مگر در باره خدا پديد آورنده آسمانها و زمين ترديدى هست» (ابراهیم علیه السلام، 10)
مراتب شناخت
“شناخت – معرفت”، نیز مراتبی دارد و از بالا به پایین میآید. آن که با این همه آیات (نشانهها) به وجود حق تعالی ایمان نیاورده، یا در شک است؛ نمیتواند دربارۀ دین خدا بیندیشد یا سخن بگوید؛ و همین طور است دربارۀ پیامبر خدا و جانشینان او.
اما، کسی که او را شناخته و به او ایمان آورده، به ضرورت نبوت (هدایت تشریعی) از سوی او پی میبرد و پیامبرانش را که با دلایل و بینههای روشن فرستاده میشناسد و نیز میفهمد که او زمین را از حجّتش خالی نمیگذارد؛ لذا از پیامبر صلوات الله علیه و آله جویا میشود که حجّت خدا پس از شما کیست؟
به این دعا که حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند که به ویژه در دوران غیبت زیاد بخوانید، دقت کنید:
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛
– بار الها! خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستادهات را نشناختهام.
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛
– خدایا فرستادهات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستادهات را به من نشناسانی حجّتت را نشناختهام.
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
– خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه میشوم.
اختیار
از موهبتهای عظیم خداوند سبحان به انسان، برخوردار نمودن او از قوۀ “اختیار” میباشد که در “انتخاب”هایش نمود و ظهور دارد.
او به انسان «اختیار» داده که هدفش، راهش، دین و مکتبش، ولایت و امامش را خودش انتخاب کند؛ حتی اختیار داده تا “إله”اش را خودش انتخاب کند؛ و البته به نتایج انتخابهای صحیح یا غلط نیز تذکر و هشدار داده است.
از اینرو، شاهدیم که هیچ کسی بدون إله، بدون دین و پیامبرش، بدون ولایت و امامت نیست، با این تفاوت که خودش انتخاب میکند؛ چنان که برخی دانسته یا ندانسته، هوای نفس خویش را «إله» خود برمی گزینند، و آن را بندگی و اطاعت مینمایند:
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
– آيا ديدی كسی را كه هوای نفس خويش را إله (معبود) خود برگزيده است؟ آيا تو میتوانی وکالت او را بر عهده گیری؟! (او را هدايت كنی، يا به دفاع از او برخيزی؟!)
دین حق
بنابراین، خداوند سبحان، چه در عقل و فطرت، چه در کتاب خلقت و چه در کتاب وحی [قرآن مجید]، حق را به روشنی و به تفصیل معرفی نموده و سپس فرموده:
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الإنسان، 3)
– ما راه را به او نشان داديم، [به راه خود هدایت نمودیم]؛ خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا كفران ورزد.
و فرمود:
«وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ» (النّمل، 2)
– و اينكه قرآن را تلاوت كنم؛ هر كس هدايت شود برای خود هدايت شده و هر كس گمراه گردد (گناهش به گردن خود اوست) بگو من فقط از انذار كنندگانم.
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ» (یونس علیه السلام، 108)
– بگو: ای مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده، هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد برای خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من وکیل (ماءمور به اجبار) شما نيستم.
بنابراین، خداوند سبحان، حق و باطل، راه درست و انحرافی، دین حق و ادیان باطل و خیر و شرّ انسان را به تفصیل و مستدل، روشن و ابلاغ نموده است.
















