پرسش:

آیا کسی در پیری بخواد تزکیه نفس کنه، این درست است که حسرت بخوره و بگه جوانی از دست رفت و دیگه مثل جوانی نمیشه از آن فرصت‌ها استفاده کرد و نمیشه آن جوانی را جبران نمود‌؟

پاسخ:

از اسامی قیامت، «يَوْمَ الْحَسْرَةِ» می‌باشد، چرا که در زندگی دنیوی، حسرت‌های بسیاری وجود دارد، اگر چه برخی در دنیا متوجه آن چه از دست داده‌اند، یا می‌توانستند به دست بیاورند، اما غفلت کرده‌اند، نگردند و در آخرت برایشان معلوم گردد!

از دیگر اسامی قیامت، «يَوْمُ التَّغَابُنِ» می‌باشد، یعنی «روزی که زیان‌ها آشکار می‌شود»، و آن نیز موجب حسرت و پشیمانی می‌گردد. و اساساً قیامت، «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»، یعنی «روز آشکار شدن پنهانی‌ها» می‌باشد؛ روز آشکار شدن حقیقت هر چیزی است که در دنیا اتفاق افتاده یا آدمی انجام داده است.

بنابراین، حالت «حسرت» یا همان «افسوس» که بیشتر برای گذشتۀ از دست رفته می‌باشد؛ از الطاف خداوند متعال به انسان می‌باشد، تا بتواند از گذشته درس و عبرت بگیرد و حال و آینده را اصلاح نماید.

الف – البته می‌توان تهدیدها را تبدیل به فرصت نمود، اما بدیهی است که هرگز نمی‌توان گذشته را بازگرداند و فرصت‌های از دست رفته را دوباره با همان شرایط به دست آورد؛ چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:

«الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ،فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ» (نهج البلاغة : الحكمة 21)

– فرصت، چون ابر مى‌گذرد. پس، فرصت‌هاى كار خوب را غنيمت شمريد.

بنابراین، از دست دادن فرصت‌ها و امکانات، برای انسان عاقل، فکور و بصیر، «حسرت -افسوس» دارد.

ب – «استغفار» یعنی: طلب بخشش و پوشش که تا آخر عمر می‌توان و باید استغفار نمود؛ اما «توبه»، یعنی: ترک گناه و بازگشت از گناه به سوی خدا و اقدام برای اصلاح آن چه در گذشته، به خطا انجام گرفته است.

از این‌رو، اگر فرصت و امکان برای اصلاح از دست برود، دیگر بازگشت و اصلاح ممکن نخواهد بود، لذا «توبه» معنا و مصداقی نخواهد داشت و مقبول واقع نمی‌شود.

●- فرض کنید که کسی در دوران جوانی، مراقب خود نبوده و مرتکب گناهانی از جمله هیزی و نگاه شهوت‌آلود به نامحرم شده است! اکنون در سالخوردگی بگوید: «از گذشته توبه می‌کنم و اقدام به اصلاح می‌نمایم»! چگونه می‌تواند چنین نماید، در حالی که دیگر نه قوای شهوانی دارد و نه چشمش بینایی سالمی دارد؟! لذا باید افسوس بخورد.

●- فرض کنید که کسی از امکانات مالی مناسبی برخوردار بود، اما در تمامی زندگی، خسّت و بُخل به خرج داده است؛ اما اکنون که ورشکسته شده و هیچ ندارد، تصمیم بگیرد که برگردد و انفاق و صدقه داشته باشد و به دیگران نیز کمک بنماید! لذا حتی اگر این امکان، دوباره برای او پیش آید، دیگر گذشتۀ از دست رفته، باز نمی‌گردد!

●- فرض کنید که کسی تا پنجاه سالگی، درس نخوانده و بی‌سواد مانده است و ناگهان تصمیم می‌گیرد که تحصیل نماید. ممکن است طی ده سال، تا مقطع دکتری نیز پیش رود، اما هرگز نمی‌تواند از علم و مدرک تحصیلی خود، چون گذشته، استفادۀ لازم را بنماید؛ علمش را در زندگی به کار بندد یا شغلی مناسب با مدرکش بیابد؛ لذا باید هم برای فرصت‌های از دست رفته، افسوس بخورد.

●- فرض کنید برای ملّتی، فرصتی پیش آید که با انتخاب خود، رئیس جمهور یا نمایندگان مجلسی انتخاب کنند و در چگونگی سرنوشت خود و کشور، نقش‌آفرینی نمایند، اما به هر دلیلی، انتخاب بدی بنمایند! اینجا دیگر افسوس کارآیی ندارد و هر چه به سرشان آید، از خودشان می‌باشد.

●- در احادیث تأکید شده و امام خمینی رحمة الله علیه نیز در کتاب جهاد اکبر، متذکر گردیدند که «تا چهل سالگی، خود را بسازید که پس از آن بسیار دشوار خواهد بود». حال فرض نمایید که کسی در چهل سالگی تصمیم به خودسازی گرفت و به حول و قوۀ الهی موفق هم شد؛ اما هرگز گذشتۀ او باز نمی‌گردد و باید افسوس بخورد که چرا زودتر و به موقع، اقدام ننموده است!

*- اما، در این دنیا، حسرت و افسوس به تنهایی، فایده‌ای جز غم و اندوه و چه بسا ناامیدی ندارد؛ بلکه باید درس و عبرت گرفت و کاری کرد که در آینده، افسوس این روزها را نخورد و در «يَوْمَ الْحَسْرَةِ»؛ افسوس تمام زندگی خود، فرصت‌ها و امکانات از دست رفته و نعمات ضایع نموده را نخورد.

لینک کوتاه مطلب : https://hamyar.ofoghandisha.com/?p=56803

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *