پرسش:
آیا باور به خدای ادیان ابراهیمی موجه است؟ این سوال یک خداناباور و مدرس فیزیک، دانشآموخته و مدرس فلسفه میباشد.
پاسخ:
به “خدا ناباور”، چه ربطی دارد که “باور خدایان ادیان ابراهیمی، موجه است یا خیر؟!»؛ او اصلش را قبول و باور ندارد، حال از فرعش میپرسد؟! از مقبولیت نزد چه کسی میپرسد، خدایی که باورش ندارد؟! یا میخواهد مخاطبش را منفعل سازد و بازی دهد؟!
“خدا”، با دین شناخته نمیشود، بلکه دین با “خدا” شناخته میشود – “خدا” را عقل و فطرت میشناسند و البته نشانههایش در کتاب خلقت مشهود است و علم و معرفی او نیز در کتاب وحی تبیین شده است.
یک “خدا” بیشتر وجود ندارد: «لا إلهَ إلاَّ اللَّه وحْدهُ لاَ شَرِيكَ لهُ»؛ و هیچ یک فرستادگان إلهی، به خدای دیگری دعوت ننمودهاند؛ یا برای خدا، توصیف دیگری نیاوردهاند که متناقض یا حتی متفاوت باشد؛ لذا «خدایانِ ادیان ابراهیمی»، گزارهای نادرست است و مصداقی ندارد؛ چنان که تصریح نمود تمامی ادیان، همان “اسلام” میباشند و فقط گاه در شریعت [احکام] تغییراتی ایجاد شده است:
«وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا» (النساء، 125)
– و دين و آئين چه كسی بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد و پيرو آئين خالص و پاك ابراهيم گردد و خدا ابراهيم را بدوستی خود انتخاب كرد.
از اینرو، به پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله فرمود:
«إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (النساء، 163)
– ما به تو وحی فرستاديم همانگونه كه به نوح و پيامبران بعد از او وحی فرستاديم و (نيز) به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (بني اسرائيل) و عيسی و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحی نموديم و به داود زبور داديم.
و فرمود تا به همگان اعلام نماید که «دین من، همان دین ابراهیم علیه السلام میباشد»:
«قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 161)
– بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده، آئينی پا بر جا و ضامن سعادت دين و دنيا، آئين ابراهيم همان كسی كه از آئينهای خرافی محيط خود رویگردانيد و از مشركان نبود.
هم چنین، خداوند متعال در قرآن کریم، به تمامی مسلمانان فرمود که دین شما، همان دین حضرت ابراهیم علیه السلام میباشد:
«وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ» (الحج، 78)
– و در راه خدا جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نمائيد؛ او شما را برگزيد و در دين كار سنگين و شاقی بر شما نگذارد، اين همان آئين پدر شما ابراهيم است. او شما را در كتب پيشين و در اين كتاب آسمانی مسلمان ناميد تا پيامبر شاهد و گواه بر شما باشد و شما گواهان بر مردم باشید؛ بنابراين نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد و به خدا تمسك جوئيد كه او مولا و سرپرست شماست؛ چه مولای خوب و چه يار و ياور شايستهای.
خداوند سبحان، بسیاری از پیامبرانش را در قرآن کریم نام برد و فرمود که دعوت همۀ آنها به سوی “الله جلّ جلاله” بوده است؛ و بدیهی است که دعوت به سوی هر خدای جعلی دیگری، کفر و شرک میباشد.
خدایان!
از سایر کتب آسمانی، چون صُحف ابراهیم یا زبور داود علیهما السلام، اثری باقی نمانده است، و کتابهایی چون تورات و پنج یا شش انجیل موجود هم که توسط کفار نفوذی به کلیمیها و مسیحیها، تحریف شده است؛ اما تردیدی نیست که پیامبران، به خدایان متعدد و گوناگون دعوت ننمودهاند!
*- اگر در این کتابها آمده که خدا جسم دارد – فرزند دارد – ما یهودیان همه پسران خدا هستیم – فرشتگان دختران خدا میباشند – او به زمین آمده و به صورت پیرمردی با موی و ریش سفید در کوه صهیون اقامت گزیده – هم پدر است، هم پسر و هم خدا – از خلقتش پیشمان شده – دچار فراموشی گردیده و …، اینها همه اوصاف مخلوقات است که در تحریف به او نسبت دادهاند! لذا فرمود:
«سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الزخرف، 82)
– منزه است پروردگار آسمانها و زمين، پروردگار عرش، از توصيفی كه آنها میكنند.
خداشناسی و خداپرستی
بنابراین، اگر کسی خداوند متعال را واحِد، احد، بیمثل و مانند، بیهمتا، خالق و مالک و ربّ هر چه هست بداند و برای او چه در بُعد نظری و توصیفات و اعتقادات و چه در بُعد عملی و عبادات (بندگی) شریکی قائل نشود، و به بازگشت به سوی او [معاد]، شناخت و ایمان داشته باشد، خداشناسی و خداپرستیاش مقبول است، و در غیر اینصورت، طبق حکم عقل و صریح آیات، مردود میباشد؛ چرا که به کفر و شرک گرویده است:
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (البقره، 62)
– كسانی كه (به پيامبر اسلام) ايمان آوردهاند، و يهود و نصاری و صابئان (پيروان يحيی يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هيچگونه ترس و غمی برای آنها نيست.
نکته:
دقت شود که مقصود این نیست که امروزه هر کسی میتواند هر دینی را که میخواهد برگزیند؛ بلکه همگان موظف و مکلفند که از آخرین پیامبر خدا پیروی نمایند، بلکه یعنی: «هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود بر طبق وظائف و فرمان الهی عمل كردهاند، ماجور و رستگارند»
خداوند سبحان، پیامبرانش را جهت تنوع نفرستاده است، بلکه برای اطاعت و پیروی فرستاده است «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ – و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به فرمان الهی، از او اطاعت كنند» (النساء، 64) و همگان باید از آخرین فرستادۀ خدا پیروی کنند، تا گمراه و هلاک نگردند.
















