مجلس دوازدهم
نقش زنان در نهضت عاشورا
حجتالاسلام والمسلمین جواد محدثی
محقق و نویسنده
مقدمه
امام حسین (ع) هنگام عزیمت به کربلا، عدهای از زنان را از خاندان خود و دیگران به همراه داشت. این عده که نقش نظامی و جنگی نداشتند، نقشهای دیگری بر عهده گرفتند که فلسفۀ حضورشان را در این حماسه نشان میداد.
در این مقاله، هم با نقشهای اجتماعی، تبلیغی، پیامرسانی و افشاگری بانوان آشنا میشویم و هم با چهرههای شاخص و نمونۀ این زنان انقلابی و اثرگذار. درسهایی که این حضور و مشارکت برای امروزیان دارد، نکتۀ دیگری است که در لابهلای مباحث این نوشته آشکار میشود.
همچنین دستهبندیهای آماری از زنان و نمونههایی از نقشهای اخلاقی که گویای این اهداف و دستاوردهاست، تقدیم شما خواهد شد.
شناخت آماری از زنان
پیش از هر بحث و تحلیلی، تقسیمبندی توصیفی و آماری زنانی که در نهضت عاشورا حضور داشتند و در تاریخ، نام و مشخصات آنان آمده است:
- زنان حاضر در نهضت عاشورا، برخی از اولاد حضرت علی (ع) بودند و بعضی از بنیهاشم یا دیگران. از فرزندان امیرالمؤمنین (ع) میتوان از حضرت زینب، امکلثوم، فاطمه، صدیقه، رقیه و امهانی نام برد. سکینه و فاطمه نیز دختران حضرت سیدالشهدا (ع) بودند که در نهضت کربلا مشارکت داشتند. عاتکه، مادر محسن بن حسن و دختر مسلم بن عقیل، نیز از زنان حاضر در کربلا بودند [۱].
- پنج نفر از زنان در کربلا، از خیمهگاه حسینی بهسوی میدان بیرون آمدند که عبارتاند از: کنیز مسلم بن عوسجه، اموهب زن عبدالله کلبی، مادر عبدالله کلبی، مادر عمرو بن جناده و زینب کبری (ع).
- دو زن شجاع، از فرط شور انقلابی و احساس مظلومیت امام حسین (ع)، به حمایت از حضرت برخاستند و جنگیدند. مادر عبدالله بن عمر که پس از شهادت فرزندش، با عمود خیمه بهسوی دشمن روی کرد و امام او را بازگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده بود که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت، سپس شمشیر برداشت و با رجزخوانی به میدان رفت که باز هم امام حسین (ع) او را به خیمه بازگرداند [۲].
- زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود. بانوی نمرقاشی، زن عبدالله بن عمیر کلبی که به میدان آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آمد، کشته شد.
- دلهم، همسر زهیر بن قین، در راه کربلا به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. زنی از قبیلۀ بک بن وائل نیز در کربلا حضور داشت که ابتدا با شوهرش در سپاه عمر سعد بود، ولی هنگام حملۀ سپاهیان کوفه به خیمههای اهل بیت (ع)، شمشیری برداشت و رو به خیمهها آمد و قبیلۀ بک بن وائل را به یاری و حمایت از اهل بیت (ع) فراخواند.
- زینب کبری (ع) و امکلثوم، دختران امیرالمؤمنین (ع)، همچنین فاطمه دختر سیدالشهدا (ع) نیز جزء زنان حاضر در کربلا بودند که در دوران اسارت، در کوفه و شام، سخنرانیهای افشاگرانه داشتند.
نقشآفرینیها
حضور اثرگذار بانوان در نهضت عاشورا، بهمنزلۀ ایفای نقش مسئولانه زن مسلمان در حوادث و تحولات اجتماعی و سیاسی و موضع داشتن در برابر جریان باطل و سلطۀ ستم و جانبداری از جریان حق و ولایت، ادامۀ خطی است که حضرت زهرا (س) در حمایت از امام معصوم و افشاگری علیه رویههای ناسالم حاکمان ستمگر داشت. حضور حضرت زینب (ع) در کنار امام حسین (ع) و در ادامۀ جهاد و شهادت او، برای ایفای همین نقش بود که از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آمد و پس از واقعۀ عاشورا، با حضور مقتدرانهاش در کوفه و شام در لباس اسارت، بزرگترین درسهای آزادگی و حمایت از حق را به ما آموخت و معلم آزادگی شد.
- افشاگری
الامها و جنایتهای دودمان اموی به آل الله، مایۀ رسوایی آنان شد. دستگاه حکومت، چه در کوفه و چه در شام، میکوشید پردهای روی آن جنایتها، نسلکشی و هتک حرمت بکشد، اما زنان قهرمان عاشورا، با ابراز شجاعت و ایراد خطابه در برابر مردم و دستگاه جبار، پرده از چهرۀ ننگین امویان کندند، آنان را رسوا ساختند و به جامعه، بیان حق را در برابر سلطهگران باطل آموختند. این درس هنوز هم کاربرد دارد و زنده است. - پیامرسانی خون شهدا
اگر افشاگریها و پیامرسانیهای زنان عاشورایی نبود، چهبسا خون شهدای کربلا هدر میرفت و مردم از عمق آن حماسه آگاه نمیشدند، اما زنان و در رأس آنان حضرت زینب (ع) نگذاشتند پیام عاشورا فراموش و گم شود. حقایق را بیان کردند و اهداف خونهای مقدسی را که در کربلا بر زمین ریخت، به گوش خفتگان رساندند.
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
یر نی در نینیوا میماند اگر زینب نبود
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چهرۀ سرخ حقیقت، بعد از آن ط聾风暴 رندم
در کویر عفت، جا میماند اگر زینب نبود [۳]
- پرستاری و پشتیبانی
مانند زمان صدر اسلام و جنگهای زمان پیامبر (ص)، حضور زنان در میدان نبرد، نقش پرستاری، پشتیبانی، امدادگری و مداوای مجروحان را داشت، بهویژه دربارۀ حضرت زینب (ع)، نقش پرستاری از امام سجاد (ع) و مدیریت صحنۀ پشت جبهه و ساماندهی امور زنان و کودکان دیگر را بهصورت پررنگ ایفا کرده و از اختصاص سهم خود از آب و غذا به کودکان کاروان یاد شده است. - روحیهبخشی
حضور مادران، خواهران و همسران مردان حاضر در صحنۀ عاشورا، هم قوت قلبی برای قهرمانان کربلا بود و هم در تشجیع رزمندگان و ترغیب فرزندان و همسران خود به دفاع از امام و فداکاری در راه حق و آنان نگذاشتند ولی عصر، اثرگذار بود. نمونههایی مانند همسر زهیر بن قین، همسر مسلم بن عوسجه، اموهب، همسر خولی (پس از عاشورا)، مادر حضرت قاسم، زینب کبری (ع) که دو فرزندش را به میدان فرستاد و… قابل اشاره است. - مدیریت در شرایط بحران
در هر جنگی که با کشته شدن جمعی و اسارت جمع دیگر همراه باشد، حوادث تلخ و موقعیتهای خطیری پدید میآید که نیاز به «مدیریت بحران» است. در کربلا، همۀ مردان به شهادت رسیدند و زنان و کودکان به اسارت رفتند. نقش مدیریتی حضرت زینب (ع) که قافلهسالار اسیران و سرپرست کودکان بود و مراقبت از این مجموعۀ داغدار و بازماندگان شهدا در اوضاع دشوار دوران اسارت را در کنار نیروهای دشمن و کوچ دشوار شهر به شهر تا رسیدن به کوفه، سپس دربار شام و بعد بازگشت به مدینه، بر عهده داشت، در جایگاه یک الگو مطرح است و عظمت بالای مدیریت آن بانوی قهرمان را نشان میدهد. - تبدیل اسارت به فرصت
دشمنان فکر میکردند با اسارت اهل بیت امام حسین (ع) و گرداندن شهر به شهر آنان، از دیگران زهرچشم میگیرند، اما زنان قهرمان کربلا، زانو در برابر غم نگرفتند، بلکه با سخنرانیهای افشاگرانه و خطابههای پرشور خود در کوفه، مجلس ابنزیاد، کاخ یزید و هر جا که فرصتی پدید میآمد، ماهیت اسارت را تغییر داده و آن را به آزادسازی انسانها و بیدارگری اذهان جامعه و زدودن پردههای غفلت بدل کردند و زینب (ع)، یک «اسیر آزادیبخش» شد که جامعه را به آزادگی فرامیخواند.
حضرت زینب (ع)، امکلثوم و فاطمه دختر امام حسین (ع)، ذهنیت مردم را از اسیران جنگی دگرگون ساختند و به آنان آموختند که در اسارت هم میتوان آزاده و قهرمان بود و اسارت را به فرصتی برای دفاع از حق و روشنگری بدل کرد. - عمقبخشی بُعد عاطفی حماسه
همیشه حضور زنان و کودکان در صحنهها، ابعاد عاطفی و احساسی دارد. زنان عاشورایی به بُعد تراژیک حادثۀ کربلا عمق بخشیدند و عواطف را به نفع جبهۀ حق بسیج کردند و در مجالی که برای عزاداری برای کشتههای خیر یافتند، مردم کوفه و شام را هم به گریه انداختند. حضور آنان در عرصههای مختلف، به بُعد احساس و عاطفی واقعه عمق بخشید و آن را اثرگذارتر ساخت. - شهیدپروری
نقش مادران در تربیت فرزندان مجاهد، فداکار و شهادتطلب بسیار مهم است. در صحنههای کربلا، به مواردی برمیخوریم که مادران، جوانان خود را تشویق میکردند تا به میدان روند و جان خود را فدای دین و امام کنند؛ نمونۀ آن مادر وهب و مادر عمرو بن جناده است. تربیت نسلی شهادتطلب و جاننثار، حاصل پیام عاشورا و جلوهای از تربیتهای متعالی و عاشورایی مادران شهیدپرور است که برای امروز ما الگوست.
پیامها
- صبر و پایداری
حادثۀ کربلا، سرشار از حوادث تلخ و آمیخته با شهادتها و اسارتها بود. مقاومت در برابر این سختیها در طول سفر، خاصه در بخش اسارت پس از عاشورا، درس مهم این حضور است. از آنجا که حضرت زینب (ع) در اعصار مختلف با نام «قهرمان صبر» به شمار میآید و این درس، نکتۀ است که امام حسین (ع) به خواهر خود و باقی فرزندان، بازماندگان و اصحاب خود فرمود. آنان نیز صبورانه و مقاوم تا پایان، ایستادگی کردند. - عفاف
گرچه دشمن سعی کرد با غارت خیمهها، به اسارت گرفتن زنان و دختران و گرداندن آنان در شهرهای مختلف بهصورت توهینآمیز، شخصیت آنان را خرد کند، اسیران آزاده با تأکید بر مسئلۀ عفاف و حجاب و رعایت حدود الهی و متانت یک زن مسلمان و متعهد، حتی در زمان اسارت و زیر سلطۀ سربازان دشمن، درس عفاف به جامعه آموختند. اعتراض حضرت زینب (ع) به یزید برای هتک حرمت خاندان رسالت و به معرض تماشا گذاشتن اهل بیت و شهر به شهر گرداندن آنان در برابر نگاه نامحرمان، شاهدی بر این مقاومت بر سر اصول و ارزشهاست [۴]. زنان اهل بیت، با اینکه اسیر بودند و لباسهایشان به غارت رفته بود و با وضع نامطلوب در معرض دید مردم بودند، بر هتاکی اعتراض کردند و امکلثوم در کوفه بر سر مردم فریاد کشید که: «آیا شرم نمیکنید برای تماشای اهل بیت پیامبر (ص) جمع شدهاید؟ [۵]» در دوران اقامت چند روزه در کوفه هم، زینب کبری (ع) اجازه نداد کسی جز کنیزان، وارد آن خانه شوند [۶].
هنگام ورود به شام، امکلثوم شمر را فراخواند و از او خواست تا آنان را از دروازههایی وارد کنند که اجتماع کمتری باشد و سرهای مطهر شهدا را دورتر نگه دارند تا مردم کمتر به چهرۀ اهل بیت پیامبر (ص) نگاه کنند [۷]؛ هرچند شمر برعکس عمل کرد و اسیران را از دروازۀ ساعات وارد دمشق کرد که شلوغتر بود. چنین نکاتی از زبان حضرت سکینه (ع) نیز نقل شده است. وقتی سهل بن سعد، اسیران را شناخت که از دودمان پیامبرند، جلو رفت و اظهار کرد: «آیا کاری از من ساخته است؟» حضرت سکینه (ع) فرمود: «به نیزهداری که این سر را میبرد، بگو جلوتر از ما حرکت کند تا مردم کمتر به حریم دودمان رسالت چشم بدوزند». سهل چهارصد درهم به نیزهدار داد و او سر مطهر را از زنان دورتر برد [۸].
چند چهرۀ شاخص
در واقعۀ کربلا، چهرههای درخشانی از زنان دیده میشوند که ایفای نقش کردهاند. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود. این زنان، برخی از هاشمیان و اهل بیتاند و برخی غیرهاشمیاند. نمونهها را از هر دو بخش میآوریم:
الف) زنان هاشمی
- حضرت زینب (ع)
وی که خواهر امام حسین (ع) است، در همۀ مراحل نهضت حضور داشت و پس از شهادت امام (ع)، رسالت افشاگری علیه ظلم، پاسداری از خون سیدالشهدا (ع) و شهدای کربلا و تبیین اهداف نهضت را بر عهده داشت. خطبههای پرشور وی در کوفه، دارالامارۀ ابنزیاد و کاخ یزید، از جملۀ اقدامات اوست. زینب کبری (ع) با خطبههایش، لذت پیروزی ظاهری را در کام فاتحان تلخ کرد و پایۀ حکومتشان را متزلزل ساخت. بهعلاوه، صبوری، شجاعت، متانت و خروش انقلابی او، برای همگان درسی بزرگ برجای نهاد. چندین خطبۀ او در شهر کوفه، یادآور صدای علی (ع) و خطبههای او در این دیار بود.
پاینده تا به شام آمد، ندام زینب است
صبم ازل زلیخۀ ایام زینب است
زیبانده آن لباس بر اندام زینب است
در راه دیدن لباس شهامت چه دوختند
برخی تعبیر کردهاند قیام عاشورا، کتابی بود که در دو جلد نگاشته شد؛ جلد اول را امام حسین (ع) نگاشت، با شهادت و جلد دوم را زینب کبری (ع) نگاشت، با اسارت [۹]. بارزترین بُعد زندگی حضرت زینب (ع)، پاسداری از فرهنگ عاشورا بود. مرثیههایی که از قول او در سوگ برادر شهیدش نقل شده، نشانگر «احیاگری» و «یاد» آن رنجها و مظلومیتهاست که مانع فراموش شدن آن حادثۀ خونین شده است.
- فاطمه، دختر امام حسین (ع)
وی نیز مانند زینب کبری (ع) در صحنهها حضور داشت و راوی جریانهای عاشورا برای دیگران بود. وی حامل وصیتنامۀ امام حسین (ع) به فرزندش امام سجاد (ع) بود که پس از شهادت امام (ع)، آن متن و نامه را به زینالعابدین (ع) تقدیم کرد [۱۰]. صحنههایی از حوادث عاشورا مانند غارت خیمههای اهل بیت و گفتوگوی حضرت زینب (ع) با یزید، از زبان او روایت شده است. وی در کوفه نیز خطابههای غرا ایراد کرد و به بیان فضایل دودمان رسالت و ن دوهر از جنایتهای یزیدیان پرداخت که حاضران را به گریه انداخت و دلها را سوزاند و ندامت در دلها ایجاد کرد [۱۱]. - امکلثوم، دختر امیرالمؤمنین (ع)
وی دوشادوش حضرت زینب (ع)، در وقایع کربلا و پس از آن حضور داشت و در جمع کوفیان، ضمن ن دوهر نگاههای آزاردهندۀ آنان به اسیران اهل بیت و بیان اینکه «ما اسیران آل محمدیم»، خطاب به مردم سخنرانی کرد و از بیوفایی و سستعهدی کوفیان و جنایتهای سربازان یزیدی گفت و مرثیۀ شهادت برادرش امام حسین (ع) را خواند، بهنحوی که اشک از دیدگان مردم جاری شد [۱۲]. همچنین وقتی در کوفه، مردم به کودکان اسیر، نان و خرما میدادند، از آن نهی میکرد و میگفت: «ای مردم کوفه! صدقه بر ما حرام است». او با این رفتار میخواست به مردم بفهماند که این اسرا، دودمان پیامبرند که مردانشان به ستم امویان کشته شدهاند [۱۳].
امکلثوم در مجلس ابنزیاد هم پاسخی به زخمزبانهای والی کوفه داد [۱۴]. خطبههای این بانوان، خشم ابنزیاد و یزید را برانگیخت، آبروی حکومت ستمگر را برد، برای دودمان پیامبر رفعت و سرافرازی آورد و افکار عمومی را علیه دودمان بنیامیه برانگیخت.
ب) زنان غیرهاشمی
غیر از زنان دودمان رسالت، زنان دیگری هم بودند که در حادثۀ کربلا یا قبل و بعد از عاشورا، نقش داشتهاند که به چند نمونه اشاره میشود:
- طوعه
مسلم بن عقیل، سفیر امام حسین (ع) در کوفه، با پیمانشکنی مردم کوفه مواجه شد و غریب و سرگردان در کوچهها میگشت. طوعه وقتی مسلم را شناخت، به او پناه داد و به خانۀ خود دعوت کرد و از او پذیرایی نمود. مسلم، میهمان او بود که نیروهای ابنزیاد خانه را محاصره کردند و با فرزند دلیر عقیل جنگیدند. فداکاری طوعه، شجاعانه و مؤمنانه بود.
فریدا نشسته بود، در قحطی مرد
درها همه بسته بود، در قحطی مرد
مردانده شکسته بود، در قحطی مرد
یکزن، شب کوچههای بنبست غریب [۱۵]
- دلهم، همسر زهیر
وقتی سیدالشهدا (ع) در راه کربلا به زهیر بن قین برخورد کرد و قاصدی بهسوی او فرستاد، ابتدا زهیر مایل نبود که دعوت امام را اجابت کند، ولی همسرش دلهم، او را تشویق کرد که نزد امام برود و ببیند که پسر پیامبر (ص) چه میگوید و با او چه کار دارد. همین که زهیر رفت و با امام ملاقات کرد، حسینی شد و به ایشان پیوست [۱۶]. همسرش نیز همراه او آمد و همراه و همسفر زینب (ع) و اهل بیت امام (ع) شد. اگر تشویق و تحریک همسر زهیر (دلهم، بنت عمرو) نبود، شاید زهیر توفیق پیوستن به جبهۀ حق و نیل به فوز شهادت نمییافت. این برخورد، معرف شأن همسر زهیر را میرساند. او از همسری بیباور و بیرغبت به امام (ع)، شهیدی والاقدر و جاودانه ساخت و نام زهیر را در کنار شهیدان جاوید عاشورا قرار داد. - اموهب
وی همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود و در کوفه میزیست. وقتی شوهرش تصمیم گرفت برای یاری سیدالشهدا (ع)، شبانه از کوفه به کربلا برود، اصرار کرد که او را نیز همراه خودش ببرد. آنان شبانه به یاران امام (ع) پیوستند. روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و عازم میدان liking to be a warrior, but the Imam stopped her and said: “Jihad is not obligatory for women.” After her husband was martyred, she reached the battlefield and began wiping the blood from her martyr’s face. Shimr sent his slave, who struck an iron mace on the head of this brave woman and martyred her [17]. Em Wahab was also influential in encouraging her son to go to the battlefield. Her son, Wahab, went to the field, fought for a while, returned, and said to his mother: “Are you pleased with my martyrdom?” She replied: “I will be pleased when you are martyred in the service of Husayn.” He went again, fought, and was martyred [18]. - Mother of Amr ibn Junada
One of the young martyrs of Karbala from non-Ahl al-Bayt was Amr ibn Junada, an eleven-year-old. His father was martyred in the first general attack. He came to the Imam and sought permission to go to the battlefield. Imam Husayn (AS), considering his mother’s condition, did not allow it, but he insisted, saying: “My mother has ordered me to fight in his service [19].” His mother (Bahriya bint Mas‘ud Khazraji), besides encouraging him to fight, dealt with his martyrdom with high spirits. When Amr ibn Junada was martyred and the enemy threw his head toward Imam Husayn’s (AS) army, his mother took the sacred head of her young martyr and said to him: “How well you fought, my son! O joy of my heart! O light of my eyes!” Then she took a tent pole and attacked. Imam Husayn (AS) prevented her and returned her to the women’s tent [20]. - Wife of Muslim ibn Awsaja
Named “Umm Khallad,” she was one of the prominent Shiite women. When her husband Muslim was martyred, her son Khallad prepared for battle. The Imam asked him to stay and take care of his mother, but his mother encouraged him to fight, saying: “Unless you fight alongside the son of the Prophet, I will not be pleased with you.” Khallad rushed to the battlefield and, after a valiant fight, was martyred. When his head was thrown toward his mother, she bravely took it, kissed it, and wept, an act that brought all the women of the harem to tears [21]. Umm Khallad overcame her maternal emotions for the sake of religion, sacrificed her son to support the faith, and endured the martyrdom of both her husband and son. - Daughter of Abdullah ibn Afif
Abdullah ibn Afif, an eloquent and devoted Shiite who fought alongside Amir al-Mu’minin (AS) in the battles of Siffin and Jamal and lost both his eyes, faced the forces of Ibn Ziyad in protest against him and in support of Imam Husayn (AS). Despite being blind, he took up a sword in his home and engaged with the attacking forces. In this scene, his daughter was present in the house, guiding her father by indicating which side the enemy was attacking so he could defend himself, effectively acting as his eyes. At that moment, she wished she were a man to fight alongside her father against those vile oppressors. Her father fought until he fell to several of Ibn Ziyad’s forces. He was taken to Ubaydullah and, after some exchanges, was martyred [22]. - The Woman Who Sheltered Muslim’s Children
Muslim ibn Aqil was martyred in Kufa. His two young children, Muhammad and Ibrahim, were among the captives. When the captives were taken to Kufa, Ibn Ziyad ordered the two children to be imprisoned. They were in prison for a year. When the jailer (an old man named Mashkur) recognized them and set them free, they fled at night and sought refuge in a woman’s house. This brave and faithful woman, the wife of Harith, sheltered them. Although Harith killed Muslim’s children and took their heads to Ibn Ziyad, the woman’s bravery and faith in sheltering the two sons of Muslim ibn Aqil are noteworthy [23]. - Women of Bani Asad
The Bani Asad were a tribe living near Karbala. After the martyrdom of Imam Husayn (AS) and the departure of the Kufa army from Karbala, the womenfolk of the tribe asked their men to bury the martyrs’ bodies. Since the men feared the consequences of this action, the women of Bani Asad, heedless of the dangers, went to the land of Karbala to bury the bodies. Their action prompted their men to show zeal and go to bury the martyrs’ bodies [24]. This movement and sacrifice of the women caused the Bani Asad to always hold a special place in the hearts of Shiites, recognized as a devoted and courageous tribe. - Durrat al-Sadaf
She was one of the brave Shiite women and the daughter of Abdullah ibn Amr Ansari, living in Hilla. When the caravan of captives reached Hilla, Durrat al-Sadaf decided, along with a group of about seventy women, to rescue the captives of Ahl al-Bayt and the sacred heads of the martyrs from the hands of the government forces. However, they were defeated, suffered losses, and Durrat al-Sadaf was martyred [25].
پینوشتها
[۱] حسین عمادزاده، زندگانی سیدالشهدا، ج ۲، ص ۱۲۴.
[۲] همان، ص ۲۳۶.
[۳] قادر طهماسبی (فرید).
[۴] شیخ عبدالله بحرانی، العوالم (مجلد امام حسین (ع))، ص ۴۰۳؛ باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۷۸.
[۵] مقرّم، مقتلالحسین، ص ۴۰۰.
[۶] همان، ص ۴۲۴.
[۷] سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۴۸۵.
[۸] باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۷۰.
[۹] درباره ویژگیهای شخصیت حضرت زینب (ع)، نک: سید نورالدین جزایری، الخصایص الزینبیة، و نیز کتاب زینب، بانوی قهرمان کربلا نوشتۀ حبیبالله چایچیان.
[۱۰] مجلسی، بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۵۰.
[۱۱] مقرّم، مقتل الحسین، ص ۴۰۵.
[۱۲] همان، ص ۴۱۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۱.
[۱۳] مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۴.
[۱۴] شیخ صدوق، الامالی، ص ۱۳۹.
[۱۵] محمدرضا سنگری.
[۱۶] مقرّم، مقتل الحسین، ص ۲۰۸.
[۱۷] سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج ۳، ص ۴۸۲.
[۱۸] مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۷.
[۱۹] مهدی شمسالدین، انصار الحسین، ص ۸۶.
[۲۰] مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲۰، ص ۳۲۷.
[۲۱] محلاوی، ریاحین الشریعة، ج ۳، ص ۳۰۵.
[۲۲] مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۹.
[۲۳] همان، ص ۱۰۰.
[۲۴] دایرةالمعارف تشیع، ج ۳، ص ۳۴۰.
[۲۵] محمد الحسون، اعلام النساء المؤمنات، ص ۳۳۶.














