مجلس دهم

غیرت‌ورزی در آموزه‌های اسلامی با محوریت نهضت عاشورا
حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا انصاری

درآمد

امروزه، یکی از ضروری‌ترین و اخلاقی‌ترین موضوعاتی که باید به آن توجه شود، مسئله «غیرت» است. بدیهی است در چنین فضایی، واژه‌هایی مانند «غیرت» بسیار مهم و ارزشمند هستند. ازاین‌رو، بایسته است چنین صفت والایی را بشناسیم و به بسط همه‌جانبه آن در جامعه اهتمام ورزیم. «غیرت»، از فضیلت‌های الهی و یکی از صفات برجسته همگان، به‌ویژه مؤمنان و انسان‌های کامل است. این فضیلت اخلاقی، باید مانند دیگر صفات و فضایل معنوی، شکوفا گردد و در وجود انسان پرورش یابد و البته تنها شرط آن، ایمان است. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «إنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الْإِيمَانِ؛[1] همانا غیرت، از ایمان است».

یکی از صحنه‌هایی که غیرت و غیرتمندی در آن به‌خوبی نمایان شده، صحنه قیام اباعبدالله الحسین(ع) است؛ چراکه امام حسین(ع) و یاران باوفایش، همه زندگی خود را صادقانه در راه دفاع از دین و ارزش‌های معنوی فدا کردند و با ایستادگی در این مسیر، جان خود را نثار کردند.

چیستی غیرت

واژه «غیرت» از ریشه «غیر» و «یاء»، در لغت به معانی حمیّت و غضب،[2] حراست و نگهبانی است و به انسان بسیار غیرتمند و حافظ، «غَیُور» می‌گویند.[3] در اصطلاح، صفتی است که در انسان به‌صورت دفاع شدید از دین و آیین، ناموس، مال و عرض خود بروز می‌کند؛ به‌ویژه، این واژه در مواردی به کار می‌رود که شخص یا گروهی بخواهند حریم دیگری را بشکنند و به همین جهت، صاحب آن حریم، به دفاع شدید برمی‌خیزد.[4]

بایستگی غیرت

غیرت، از صفاتی است که در نهاد انسان وجود دارد؛ چنان‌که علامه طباطبایی می‌گوید: «این صفت، صفتی است که هیچ انسانی از آن بی‌بهره نیست».[5] بنابراین، غیرت، یک واکنش طبیعی و فطری انسان است. به همین جهت، امام علی(ع) بی‌غیرتان را افرادی بی‌مغز و غیرطبیعی می‌خواند: «إِذَا لَمْ يَغِرِ الرَّجُلُ فَهُوَ مَنْقُوصُ الْقَلْبِ؛[6] اگر انسانی غیرت نداشته باشد، قلب و مغزش ناقص است»؛ چراکه چنین فردی، درواقع از حالت طبیعی خود خارج شده است.

غیرت تا آن‌حد اهمیت دارد که در تشریع احکام نیز تأثیرگذار بوده است. رسول خدا(ص) فرمود: «أَلَا وَإِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْحَرَامَ وَحَدَّ الْحُدُودَ وَمَا أَحَدٌ أَغْيَرُ مِنَ اللهِ وَمِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَوَاحِشَ؛[7] آگاه باشید که خدای متعال، محرمات را حرام و حدود را وضع کرده و هیچ‌کس غیرتمندتر از خدا نیست و به‌خاطر غیرت اوست که زشتی‌ها حرام شده است». همچنین پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ اللهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُورٍ؛[8] خداوند، غیرتمند است و غیرتمندان را دوست دارد».

به جهت اهمیت غیرت بود که رسول خدا(ص) با بی‌غیرتان به شدت برخورد می‌کرد. روزی پیامبر(ص) در یکی از خانه‌هایش با علی(ع) نشسته بود. عثمان بن ابی‌العاص (پدر مروان و از دشمنان اهل‌بیت) از شکاف در به داخل آن خانه نگاه می‌کرد و به سخنان پیامبر(ص) و دیگر افراد داخل خانه گوش می‌داد. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: برو او را بیاور. حضرت بیرون آمد و گوش عثمان بن ابی‌العاص را گرفت و او را به داخل برد. پیامبر(ص) او را به لعن و طرد تهدید کرد.[9]

عرصه‌های غیرت‌ورزی

۱. غیرت ناموسی

غیرت، ابعاد مختلفی دارد. یکی از ابعاد بسیار مهم آن، غیرت ناموسی است و آن، دفاع از ناموس در برابر هر چیزی است که قصد تعرض یا لطمه زدن به جسم و روح همسر انسان را داشته باشد. از یک سو، دین، ناموس و خانواده، از گران‌قدرترین و ارزشمندترین نعمت‌های الهی است که به مرد سپرده شده و او باید با تمام وجود، از این نعمت‌ها پاسداری کند. از سوی دیگر، «غیرتمندی» در برابر ناموس، ضامن حفظ بنیان خانواده و تأمین امنیت اخلاقی جامعه خواهد بود. این پاسداری و غیرت در راستای حفظ جان و تن ناموس و خانواده، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

از همین روست که امام حسین(ع) در طول سفر و در کربلا به‌خاطر حفظ حریم اهل‌بیت خود تلاش بسیاری کرد و حتی برای این امر، تدابیر خاصی اتخاذ نمود؛ چنان‌که حضرت پس از رسیدن به کربلا، دستور داد تمام خیمه‌ها را به هم متصل کنند و خیمه‌ها را با فاصله در وسط قرار دهند و اطراف آن را خندق بکنند و از آتش پر کنند تا مبادا دشمن از پشت سر به خیام اهل‌بیت حمله کند.[10]

حضرت تا آنجا که توان داشت، از حریم خانواده خویش دفاع کرد و در آخرین لحظات نیز در این زمینه از دیگران کمک خواست؛ تا جایی که سخنان او در تاریخ به‌عنوان نماد پاسداری و صیانت از حریم خانواده‌اش ثبت شده است. حضرت فرمود: «هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ؛[11] آیا مدافعانی هستند که از حریم رسول خدا دفاع کنند؟»

در لحظه‌های آخر، وقتی پیکر خونین امام حسین(ع) در گودال قتلگاه در خون می‌غلطید، لشکر ابوسفیان به سوی خیمه‌های امام هجوم آوردند. صدای گریه زنان و کودکان به گوش امام(ع) رسید. حضرت با ناله به دشمنان فرمود: «وای بر شما ای پیروان ابوسفیان! اگر دین دارید و از قیامت می‌ترسید، لااقل انسان‌هایی با غیرت باشید».[12]

البته غیرتمداری اهل‌بیت(ع) اختصاص به کربلا نداشت؛ بلکه ایشان همیشه و در همه زمان‌ها و شرایط، این خصلت را رعایت می‌کردند. یحیی مازنی، یکی از اهالی مدینه، می‌گوید: من در شهر مدینه و در همسایگی امیر مؤمنان علی(ع) بودم و خانه‌ام پهلوی خانه‌ای بود که زینب، دختر علی(ع) در آن زندگی می‌کرد. به خدا سوگند! هیچ‌گاه قامت او را ندیدم و صدایش را هم نشنیدم. او هرگاه می‌خواست به دیدار جدّش برود، در دل شب و به همراه پدرش امیر مؤمنان(ع) یا برادرانش حسن و حسین(ع) می‌رفت. علی(ع) در مورد این رفتار زینب(س)، خطاب به امام حسن(ع) می‌فرمود: «أَخْشَى أَنْ يَنْظُرَ أَحَدٌ إِلَى شَيْخَةِ أُخْتِكَ زَيْنَبَ؛[13] می‌ترسم کسی به قامت خواهرت زینب نگاه کند».

گفتنی است که امام(ع)، نه‌تنها نسبت به ناموس و خانواده خود غیرتمند بود، بلکه غیرتمندانه و شرافتمندانه نسبت به ناموس دیگران نیز به انسان‌ها آموخته است. معاویه در دوران ولایت‌عهدی خود، با این‌که همه وسایل شهوت‌رانی و کام‌جویی و قدرت‌طلبی برایش فراهم بود، چشم طمع و هوسش را به بانوی شوهرداری دوخته بود. پدرش معاویه، به‌جای این‌که در برابر این خواسته، واکنش شایسته نشان دهد، با حیله‌گری و دروغ و نیرنگ، مقدّماتی ترتیب داد تا بانوی مسلمان را از شوهرش جدا کند و به بستر گناهالود خود بکشاند.

زینب‌بنت‌علی(س) از قضیه باخبر شد و در برابر این تصمیم شوم ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت. امام(ع) نامه‌ای به شوهرش عبدالله‌بن‌سلام نوشت و دستور داد همسر آن مسلمان و پاک‌دامن را از دست تعدی و تجاوز معاویه نجات دهد. ایشان با این کار، هم غیرت الهی‌اش را نشان داد و هم تعهد و مسئولیت‌پذیری خود را به حفظ ارزش‌های جامعه اسلامی ابراز داشت. این اقدام حضرت، که در دوران حکومت فاسد معاویه و گمراهان بنی‌امیه بود، برای همیشه در تاریخ به یادگار ماند.[14]

۲. غیرت دینی

منظور از غیرت دینی، این است که انسان مسلمان نسبت به دین اسلام و هر آنچه به دین او مربوط می‌شود، حسّاس باشد و با تمام توان در حفظ و اجرای آن بکوشد و از کوچک‌ترین خدشه و تعرّضی نسبت به آن جلوگیری کند. بر این اساس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، سفارش به حق و صبر، تعلیم و تعلم، همگی می‌توانند در زمره مصادیق غیرت دینی قرار گیرند؛ چراکه هر یک از موارد یادشده، از یک سو در تحکیم احکام اسلام مؤثر است و از سوی دیگر، برای صاحب آن سعادت و خیر به همراه دارد.

با توجه به این نکته، علی(ع) می‌فرماید: «وَإِذَا نَزَلَتْ نَازِلَةٌ فَاجْعَلُوا أَنْفُسَكُمْ دُونَ دِينِكُمْ؛[15] هنگامی که پیشامدهای سخت پیش آید [که دین یا جان شما را تهدید می‌کند]، جان خویش را فدا کنید؛ اما دینتان را نه». دشمنی و عداوت با دین، تا آن‌حد است که برای بقای آن، حتی بهترین انسان‌ها و حامیان الهی باید فدا شوند.

در حادثه عاشورا، امام حسین(ع) برای پاسداری از دین و سنّت رسول‌الله(ص) به شهادت رسید و اهل‌بیت(ع) او نیز به اسارت رفتند؛ یعنی پس از رحلت رسول اکرم(ص)، اوضاع جهان اسلام دگرگون شد، دین و ارزش‌ها تحریف گردید و بدعت‌ها ظهور کرد. اوج این روند، در زمان حکومت یزید به ظهور رسید؛ چنان‌که منکر وحی و دین شد. مصیبت بزرگ‌تر آن بود که یزید ادعای خلافت رسول خدا را نیز داشت!

امام حسین(ع) هنگامی که یزید از او بیعت خواست، فرمود: «… یزید مردی است شراب‌خوار، قاتل مردم بی‌گناه و آشکارا گناه می‌کند».[16] در چنین فضایی، امام با تمام توان از دین و ارزش‌ها پاسداری می‌کند و با شعار امر به معروف و نهی از منکر، به‌قصد براندازی حکومت یزید برمی‌خیزد؛ چنان‌که فرمود: «إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِرًا وَلَا أَشِرًا وَلَا مُفْسِدًا وَلَا ظَالِمًا وَإِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ…».[17]

از سوی دیگر، امام به مسائلی مانند حرمت‌زدایی از ظالم، منکرات و دین‌زدایی امویان اشاره می‌کند که نشان‌دهنده بین‌رَوی دین و ارزش‌های انسانی است: «مَنْ رَأَى سُلْطَانًا جَائِرًا مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللهِ نَاكِثًا لِعَهْدِ اللهِ مُخَالِفًا لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ…».[18]

امام حسین(ع) با این‌که می‌دانست در جنگی نابرابر شهید می‌شود، اما اهل‌بیت(ع) را با خود برد تا نشان دهد که حفظ دین، از اهل‌بیت هم مهم‌تر است. اهل‌بیت امام(ع) نیز به این امر شناخت کامل داشتند، به‌شایستگی وظیفه خود را محقّق ساختند و تهدیدها را به فرصت تبدیل کردند و هیچ‌گاه در برابر زورگویی سکوت نکردند؛ بلکه همانند امام حسین(ع) غیرت دینی‌شان را به نمایش گذاشتند و شهادت امام را قربانی و زیبایی خواستند: «اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقُرْبَانَ».[19]

غیرت دینی سیدالشهداء(ع)، در پیروان آن حضرت که در طول تاریخ قیام کردند نیز مشهود است؛ چنان‌که امام خمینی(ره) با غیرت دینی و شجاعت، حکومت ضداسلامی شاه را سرنگون کرد و این در حالی بود که این اقدام ممکن بود در ارتباطات و معاملات ایران با کشورهای دیگر تأثیر منفی داشته باشد و امام را به ضعف در برابر بیگانگان متهم کنند.

بی‌غیرتی در پوشش و آرایش

متأسفانه امروزه بی‌غیرتی، بیشتر در حوزه پوشش و آرایش مشاهده می‌شود که در ادامه به توضیح هر یک می‌پردازیم.

۱. پوشش

به نظر می‌رسد در جامعه امروز ما، غیرت حلقه گمشده‌ای است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و این روزها در جامعه، غیرت بسیار کمرنگ شده است. این بی‌غیرتی و بی‌توجهی به ارزش‌های اسلامی، تبعات شومی دارد که شاهد آن هستیم؛ مانند: افزایش وحشتناک طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، افزایش روابط نامشروع در بین مردم، از هم پاشیدگی بنیان خانواده‌ها.

آیا دشمن دقیقاً حجاب و حیا را هدف قرار داده است تا بتوان با دفاع در برابر آن، شیوع بی‌حیایی را در جامعه کاهش داد؟ آیا وقت آن نرسیده است که بفهمیم غیرت، هدف اولیه است که دشمنان آن را هدف قرار داده‌اند تا در گام بعدی، حجاب را نشانه بگیرند؟

بی‌حیایی و بی‌حجابی، با فقدان یا ضعف غیرت مرتبط است و بیشترین عامل آن، ضعف غیرت پدران یا شوهران است که در پیشگاه خداوند مسئول خواهند بود و در گناهانی که دختران و همسرانشان مرتکب می‌شوند، شریک خواهند بود. پیامبر(ص) فرمود: «كَانَ إِبْرَاهِيمُ أَبِي غَيُورًا وَأَنَا أَغْيَرُ مِنْهُ وَأَرْغَمَ اللهُ أَنْفَ مَنْ لَا يَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛[20] پدرم ابراهیم، بسیار غیرتمند بود و من غیرتمندتر از او هستم. خداوند بینی مؤمنی را که غیرت ندارد، به خاک می‌مالد».

در برخی خانواده‌ها، غیرت به همان اندازه حجاب و حتی بیش از آن، مغفول مانده است. علی(ع) ضمن نکوهش بعضی مردم عراق که دخترانشان در بیرون منزل به‌صورت عریان با مردان اختلاط داشتند، فرمود: «لَعَنَ اللهُ مَنْ لَا يَغَارُ؛[21] خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد»! همچنین، فرمود: «يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ أُنْبِئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُوَافِينَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَمَا تَسْتَحْيُونَ؛[22] به من خبر داده‌اند که زنان شما در بازار، تنه‌شان را به تنه مردان بی‌حجاب می‌مالند و لاابالی می‌گردند؛ آیا حیا نمی‌کنید؟»

کسی که غیرت دارد، درواقع خیر را در خود دارد و از ایمان برخوردار است. ازاین‌رو، یک انسان مؤمن هرگز نمی‌پذیرد که همسر یا دخترش بدون حجاب مناسب و با لباس‌های تنگ، عریان، محرک و تحریک‌کننده به خیابان بیاید؟ درحالی‌که رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «الْغَيْرَةُ مِنَ الْإِيمَانِ وَالْفُجُورُ مِنَ النِّفَاقِ؛[23] غیرت، از ایمان است و بی‌بندوباری، از نفاق».

بر این اساس، وظیفه مردان است که در برابر همسر و دختران خود، غیرتمند باشند. شهید مصطفی بهشتی، پدر شهید حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بهشتی از علمای اصفهان بود، تصمیم گرفت با همسرش به زیارت کربلا برود. در مرز ایران و عراق، مسئول گذرنامه‌ها اصرار کرد که باید به چهره همسرتان نگاه کنم و با تک‌نگاه گذرنامه، تأیید کنم. ایشان گفت: یک لحظه این کار را انجام دهید؛ اما مسئول گذرنامه نپذیرفت و تأکید کرد که: نه، من خودم باید نگاه کنم! آن بزرگوار امتناع کرد. سه روز اقامت کردند و تمام تلاش‌ها برای کنترل او بی‌نتیجه ماند و به زیارت امام حسین(ع) نرسیدند؛ ولی ایشان مصمم شد.

سرانجام به تهران برگشت و چند روزی در منزل آیت‌الله شهیدی اصفهانی اقامت کرد و سپس به اصفهان بازگشت. روزی از ایشان پرسیدم: چرا به زیارت مشرّف نشدید؟ آقای بهشتی پاسخ داد: امام حسین(ع) مرا نخواست! این قضیه گذشت. بعد از چند سال، دلالی از سفر آمد و به خدمت ایشان رسید و گفت: آقا! ما آمده‌یم معامله کنیم و آن این است که تمام ثواب زیارت‌های خود را به شما بدهیم و در عوض، شما ثواب زیارت کربلا را به ما بدهید! حالا چه سری بوده و این که امام حسین(ع) چه صحنه‌هایی را برای این دلال به وجود آورده و او را منقلب کرده که حاضر شده چنین پیشنهادی بدهد، خدا می‌داند![24]

۲. آرایش

زیبایی‌طلبی، امری فطری است. ازاین‌رو، در روایات متعددی به خوش‌بو کردن بدن،[25] استفاده از عطر،[26] توجه به زیبایی چهره[27] و آرایش مو[28] توصیه شده است؛ اما در مورد آرایش زنان باید دو مقوله از هم تفکیک شود: اول، آرایش کردن در محیط خانه و برای همسر، و دوم، آرایش خود برای نشان‌دادن به دیگران. درخصوص مقوله اول، اسلام با خودآرایی و زینت زنان مخالفتی ندارد و آن را به این مسئله سفارش کرده است؛ اما در مورد مقوله دوم، اسلام با خودآرایی در مکان‌های عمومی مخالف است.

مطلبی در سایت «ایران» درباره آرایش دختران ایرانی می‌نویسد: «صورت‌ها، دیگر واقعی و دل‌نشین نیستند. دختر ایرانی، چهره خود را پشت قاب سنگینی از آرایش و تهمه زیبایی مخفی می‌کند. جای تعجب دارد که دختران این کشور، باوجود ادعاهای دینی خود، شبیه ستاره‌های سینمای پورنو آمریکایی آرایش می‌کنند. ما در خیابان‌های اروپا بسیار کم چنین زنانی را می‌بینیم. در ایران، صورت دختر بیشتر از آنکه حسّ خوبی القا کند، حسّ شهوت را برمی‌انگیزد…».[29]

روش نهادینه‌سازی غیرت

غیرت، حکم سیستم دفاعی بدن را دارد که هرگاه به تعادل برسد، ساختار دین و ارزش‌های انسانی آسیب می‌بیند؛ چراکه بی‌غیرتی و بی‌تفاوتی در برابر بدعت‌گذاران و کسانی که درصدد مخدوش‌کردن ارزش‌های دینی و سنّت‌های الهی هستند، زمینه جرئت و جسارت به گناه را بیشتر می‌کند و موجب رشد فساد در سطوح مختلف جامعه می‌شود.

بر این اساس، باید فرهنگ غیرتمداری را نهادینه کرد. یکی از راه‌های این امر، غیرت‌آفرینی است که می‌توان هم با احساسات صورت گیرد و هم با تنبیه. جوانی خدمت رسول خدا(ص) آمد و تقاضا کرد: ای پیامبر خدا! آیا به من اجازه می‌دهی زنا کنم؟ با گفتن این سخن، مردم به او اعتراض کردند؛ ولی پیامبر با خونسردی و ملایمت فرمود: «نزدیک بیا»! جوان نزدیک آمد و در برابر پیامبر نشست. حضرت با محبت از او پرسید: «آیا دوست داری با مادر تو چنین کنند؟» گفت: نه، فدایت شوم! پیامبر ادامه داد: «همین‌طور، مردم نیز راضی نیستند با مادرانشان چنین شود». سپس حضرت فرمود: «آیا دوست داری با دختر تو چنین کنند؟» جوان گفت: نه، فدایت شوم! حضرت فرمود: «همین‌طور، مردم نیز در مورد دخترانشان راضی نیستند». سپس حضرت از جوان پرسید: «آیا این کار را برای خواهرت می‌پسندی؟» جوان مجدداً انکار کرد.

جوان درحالی که شدیداً از سؤال خود پشیمان شده بود، از پیامبر خواست تا در حقش دعا کند. حضرت دست بر سینه او گذاشت و چنین دعا کرد: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ ذَنْبَهُ وَطَهِّرْ قَلْبَهُ وَحَصِّنْ فَرْجَهُ؛[30] خدایا! گناه او را ببخش و قلب او را پاک گردان و دامان او را از آلودگی به بی‌عفتی حفظ کن»! به این ترتیب، پیامبر اکرم(ص) با تحریک و شکوفاسازی غیرت آن جوان، او را از این فکر شوم پشیمان ساخت؛ به‌طوری‌که از آن پس، منفورترین کار برای آن جوان، زنا بود.

همچنین، گاهی لازم است با شخص بی‌غیرت، به شدت برخورد کرد. علی(ع) در مورد غیرت در مقابل گناهکاران فرمود: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَةٍ؛[31] رسول خدا(ص) به ما امر کرد که با اهل معاصی و گناهکاران با چهره‌های درهم‌رفته و خشمگین برخورد کنیم».

روزی، زنی مسلمان در بازار بنی‌قینقاع مشغول خرید بود. یک یهودی پایین پیراهن زن را بدون اینکه متوجه شود، به بالا کشید. وقتی آن زن برخاست، قسمتی از بدنش آشکار شد. یهودیان حاضر با خنده‌های خود به مسخره‌کردن آن زن مسلمان پرداختند. ناگهان مردی مسلمان بلند شد. از آنجا که این رفتار، نوعی تحقیر و توهین به عفت مسلمانان محسوب می‌شد، یکی از مسلمانان غیرتمند، به آن یهودی حمله کرد و او را کشت. یهودیان حاضر به آن مرد مسلمان هجوم بردند و او را به شهادت رساندند.[32]

اهل‌بیت(ع)، الگوی عفت و غیرت

رحمت الهی در صورتی به انسان می‌رسد که در سایه تقوا و پاکدامنی او تأمین شود. حجاب که یکی از احکام دینی است برای تقویت پاکدامنی و حفظ جامعه از آلودگی‌های اخلاقی تشریع شده است؛ چنان‌که هدف قیام امام حسین(ع) نیز احیای ارزش‌های دینی بود. در سایه آن، حجاب و پاکدامنی زنان مسلمان جایگاه خود را یافت و امام حسین(ع) و زینب کبری(س) و دیگر بانوان عاشورا، چه با سخنانشان و چه با روش تربیتی خویش، این گوهر جاودان را به نمایش گذاشتند. زینب کبری(س) و خانواده امام حسین(ع)، برای زنان الگوهایی حجاب‌پیشه و پاکدامن بودند.

این بانوان در طول مسیر اسارت، در حماسه تبلیغ و ابلاغ رسالت حسینی، متانت و پاکدامنی را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند؛ هرچند دشمن سعی کرد با زدن خیمه‌ها، به اسارت گرفتن زنان و دختران و گرداندن آنان در شهرهای مختلف به صورت توهین‌آمیز، شخصیت بانوان را تحقیر کند.

اعتراض حضرت زینب(س) به یزید درباره هتک حرمت خاندان رسول‌الله(ص) و به معرض تماشا گذاشتن اهل‌بیت و شهر به شهر گرداندن آنان در برابر چشم مردم فاسد، شاهد روشنی بر این مقاومت بر سر اصول و ارزش‌هاست.[33] بانوان اهل‌بیت، با این‌که اسیر بودند و لباس‌هایشان به زور عریان شده و به وضعی اسفبار در معرض دید مردم قرار گرفته بود، بر هتک حرمت دشمنان اعتراض کردند؛ چنان‌که ام‌کلثوم در کوچه بر سر مردم فریاد زد: «أَلا تَسْتَحْيُونَ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى سَبايا آلِ رَسُولِ اللهِ(ص)؛[34] آیا شرم نمی‌کنید که به اسیران اهل‌بیت پیامبر(ص) نگاه می‌کنید؟»

در دوران اقامت چندروزه در کوفه، زینب کبری(س) آماده شد زنی از انصار، عبای خود را به او بدهد.[35] هنگام ورود به شام، عمر بن سعد به شمر دستور داد اسرا را از دروازه‌های مختلف وارد کند تا اجتماع پرجمعیت‌تر باشد و سرهای شهدا را نیز پرچم‌وار بالا ببرد تا مردم به تماشای آنان پرداخته، بیشتر به چهره اهل‌بیت پیامبر(ص) نگاه کنند؛[36] اما شمر به تمسخر رفتار کرد و اسیران را از دروازه اصلی دمشق وارد کرد.[37]

پاکدامنی و حجاب اهل‌بیت(ع)، برای همگان اسوه کامل است تا به‌شایستگی سعی در حفظ حریم خانواده خویش کنند؛ البته همان‌طور که حفظ جان و ناموس بر مردان واجب است، حفظ عفت نیز بر زنان واجب است؛ اما برخی مردان محدوده ابراز غیرت خود را صرفاً در برخی از روابط خاص و دست‌اندازی‌های آنچنانی می‌بینند و گمان می‌کنند که شوخی و مزاح با نامحرم، نوعی غیرت دارد! به همین دلیل، حساسیت چندانی نسبت به رفتارهای همسر خود ندارند و به او اجازه می‌دهند جلوه‌های زنانه خود را در معرض دید نامحرم قرار دهد و با نامحرم به مزاح و شوخی بپردازد! درحالی که هیچ مرد غیرتمندی نمی‌تواند بپذیرد ناموسش در معرض نگاه‌های فاسد نامحرم قرار گیرد.


پی‌نوشت‌ها

  1. شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 555.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج 5، ص 11 و 53؛ مرتضی زبیدی، تاج العروس، ج 7، ص 88.
  3. حسن عمید، فرهنگ عمید، ص 391.
  4. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 535.
  5. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 171.
  6. کلینی، الکافی، ج 2، ص 111.
  7. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 70، ص 889.
  8. کلینی، فروع الکافی، ج 2، ص 111.
  9. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج 3، ص 954.
  10. خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 953.
  11. ابن‌اعثم کوفی، الفتوح، ج 5، ص 507.
  12. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین(ع)، ج 3، ص 975.
  13. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 43، ص 15.
  14. عبدالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، ج 21، قسم 2، ص 155.
  15. کلینی، الکافی، ج 2، ص 951.
  16. ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص 35.
  17. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج 3، ص 39.
  18. ابومخنف کوفی، وقعة الطف، ص 579.
  19. عبدالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، ج 17، ص 913.
  20. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 100، ص 953.
  21. همان، ج 76، ص 151.
  22. احمد برقی، المحاسن، ج 2، ص 151.
  23. شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 555.
  24. ن.ک: علیرضا حاتمی، داستان‌هایی از علما.
  25. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 73، ص 100.
  26. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 2، ص 535.
  27. محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج 76، ص 890.
  28. همان، ج 76، ص 509.
  29. برگرفته از پایگاه شبکه خبری تحلیلی تیتر 1، تاریخ: http://titre1.ir/fa/news.
  30. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 3، ص 59.
  31. کلینی، الکافی، ج 2، ص 19.
  32. سید عبدالحسین بلاغی، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج 1، ص 88.
  33. عبدالله بحرانی اصفهانی، العوالم (امام حسین(ع))، ص 504.
  34. عبدالرزاق مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص 400.
  35. همان، ص 595.
  36. سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1، ص 631.
  37. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین(ع)، ج 3، ص 870.

لینک کوتاه مطلب : https://hamyar.ofoghandisha.com/?p=57531

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *