فصلنامه علمیـتخصصی ویژه مبلغان
بهار ۱۳۹۹ـ رمضان ۱۴۴۱ـ شماره اول
جایگاه کار و اشتغال در آموزههای اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا انصاری[1]
مقدمه
کار و اشتغال، از عناصری است که برای پیمودن مسیرهای رشد مادی، روانشناختی، معنوی، اجتماعی و اخلاقی، نقشی بنیادی دارد. کار و تولید برای ادامه زندگی و بقای جامعه، ضرورتی اجتنابناپذیر دارد. ملتی که اهل کار، تلاش و نوآوری باشد، ثروتمند است و تحریم اقتصادی بر آن تأثیر ندارد؛ اما جامعهای که آحاد آن بیانگیزه، تنبل، مصرفگرا و بیکار باشند، جامعهای فقیر و وابسته است. اشتغال و کار میتواند زمینه آسیبهای اجتماعی، اخلاقی، روانشناختی و امنیتی را تنزل بخشد؛ اما جامعه فقیر و بیکار، امنیت ملی و اجتماعی نخواهد داشت[2]. چنین جامعهای در برابر تحریم اقتصادی، قدرت مقاومت ندارد. از همینروست که رسولخدا فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ وَالْبُخْلِ وَالْجُبْنِ»[3]؛ بار خدایا! من از همّ و غم و ناراحتی و ناتوانی و تنبلی و بخل و ترس به تو پناه میبرم. این نوشتار میکوشد جایگاه کار و اشتغال در آموزههای اسلامی را تبیین نماید.
الف) اهمیت کار و اشتغال
اسلام به سرمایه و تولید ثروت، نگاه ویژهای دارد. کشورهای اسلامی برای پیشرفت و داشتن نقشی بسزا در عرصه بینالملل، به همین موضوع بیشتر از موضوعات دیگر نیازمندند. بسیاری از تحریمهای کشورهای استکباری، به سبب عدم تلاش هر چه بیشتر در اقتصاد است؛ از اینرو در آموزههای دینی مردم به درآمدهای مجاز و کسب حلال تشویق شدهاند و کار، در تراز عبادت خداوند و در ردیف مجاهدت در راه خدا معرفی شده است. پیامبر اعظم میفرماید: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءًا أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ»[4]؛ عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین جزء آن، طلب حلال است. امام رضا نیز میفرماید: «الَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»[5]؛ کسی که در طلب روزی میکوشد و فضل خدا را میجوید تا مخارج اهل و عیال خود را کفایت کند، اجر و پاداش او از مجاهد راه خدا بیشتر است. همچنین تلاش در راه تأمین معاش خانواده و کسب روزی حلال را در ردیف انبیاء قرار داده و میفرماید: «مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ یَکُونُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی عِدَادِ الْأَنْبِیَاءِ وَیَأْخُذُ ثَوَابَ الْأَنْبِیَاءِ»[6]؛ هر کس از محصول تلاش خود ارتزاق کند، در روز قیامت در ردیف انبیاء قرار میگیرد و پاداش انبیاء را میگیرد. به خاطر اهمیت کسب و کار است که رهبران الهی کار میکردند تا ضمن تأمین نیازهای مالی، فرهنگ کار در جامعه نهادینه شود.
این بایستگی بدان جهت است که ایجاد جامعه توانمند اقتصادی و تأمین نیازهای اقتصادی خانواده، به تلاش افراد جامعه و سرپرست خانواده نیاز دارد؛ از اینرو پیشوایان ما در قالبهای مختلف در صدد نهادینه کردن این فرهنگ بودند. فردی میگوید: «علی را دیدم که مقداری خرما خریداری کرده و خود شخصًا آن را بر دوش گرفته بود و میبرد. جلو رفتم و عرض کردم: ای امیرالمؤمنین! اجازه بده من به جای شما این بار را حمل کنم. فرمود: أَبُوالْعِیَالِ أَحَقُّ بِحَمْلِهِ»[7]؛ سرپرست اهل و عیال، شایستهتر است که خود بار زندگی را به سوی خانهاش حمل کند. مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید:
من به کارگران سفارش میکنم که در هر بخشی و در هر جایی مشغول کار هستندـ کارگاههای بزرگ، کارگاههای کوچک، کارهای دستی، کارهای ماشینی عظیم، کارهای کشاورزی و روستاییـ این روزها را روز کار بدانند؛ این دوران را دوران کار جدی تلقی کنند و کار را هم عبادت بدانند. این کاری که شما برای توسعه و پیشرفت کشور میکنید، یک عبادت قطعی است[8].
ب) نکوهش سستی در کار
اسلام در کنار تشویق به کسب و کار، کسانی را که تنبلی میکنند و به کسب و کاری مشغول نمیشوند، نکوهش کرده است. رسول اعظم فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى النَّاسِ»[9]؛ ملعون است ملعون است کسی که مخارج خود را بر گردن دیگران بیندازد. در برخی روایات اهمیت کار تا آنجاست که بعد از وجوب نماز که ستون دین است، به وجوب کار اشاره شده است. بنابراین اگر کسی کار نکند، واجبی را ترک کرده است. امام صادق از رسولخدا روایت میکند: «طَلَبُ الْکَسْبِ فَرِیضَةٌ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ»[10]؛ پس از نماز واجب، کسب و کار واجب است. از همینروست که ائمه علیهمالسلام، مسلمانان را از بیکاری و تنبلی بر حذر میداشتند. امام باقر میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ کَثْرَةَ النَّوْمِ وَکَثْرَةَ الْفَرَاغِ»[11]؛ خواب زیاد و بیکاری زیاد، مورد غضب خداست.
متأسفانه امروزه برخی از جوانان، به بهانههای مختلفی مانند سختی کار و در شأن خود ندیدن برخی کارها، فقط به دنبال کارهای دولتی و اداری هستند و منتظرند تا در ادارات استخدام شوند؛ این در حالی است که رهبران ما سختترین کارها را انجام میدادند؛ زیرا میدانستند که بیکاری و کمکاری، موجب فروپاشی خانواده میشود؛ چنانکه امروزه برخی از طلاقها ناشی از فقر و بیکاری است. در روایتی آمده است:
روزی فردی امام باقر را دید که سخت مشغول کار بود و در اثر شدت کار عرق کرده بود. با خود گفت: بعید است این مرد جانشین امام سجاد باشد. چقدر حریص به دنیاست که این اندازه خود را در راه آن به زحمت انداخته است! به منظور موعظه و نصیحت، به حضورش رفت و به حضرت گفت: خدا تو را اصلاح کند، تو از بزرگان قریش هستی. در این ساعات گرم و آتشین روز، خود را برای دنیا به زحمت انداختهای؟! اگر اجل فرا رسد، جواب خدا را چه خواهی داد؟! حضرت فرمود: اگر مرگ در این حال فرا رسد، به خدا قسم من در حال اطاعت خدا هستم و به این وسیله میخواهم خود را از منت تو و مردم حفظ کنم. مرد گفت: من میخواستم تو را موعظه کنم، ولی تو من را موعظه و هدایت نمودی[12].
این روایت نکات بسیار خوبی را به جامعه ارائه میکند؛ اینکه حضرت کار را اطاعت خداوند میداند و آن را مایه افتخار و بندگی معرفی میکند. حضرت برای تصحیح اندیشه افراد در مورد ارزش کار قسم یاد میکند، در حالی که ائمه علیهمالسلام به شدت از قسم خوردن پرهیز میکردند. بنابراین جوانان باید سیره امامان علیهمالسلام را الگو قرار دهند و سختیهای کار را تحمل کنند تا بتوانند مشکلات اقتصادی خانواده را به درستی مدیریت کنند.
روزی شرایط مادی زندگی به اندازهای بر امام علی تنگ شد که دچار گرسنگی شدید گردید. از خانه بیرون آمد و به جستجوی کار پرداخت. وقتی در مدینه کار پیدا نکرد، تصمیم گرفت به حوالی مدینه برود تا شاید در آنجا کار پیدا شود. به آنجا رفت و زنی را دید که خاک را الک کرده و منتظر کارگری است که آب بیاورد و آن را گل نماید. علی با او صحبت کرد و پس از توافق درباره مزد کارگری، حضرت مشغول آب کشیدن از چاه و آماده کردن گل برای ساختمان شد و در پایان کار، مزد خود را که مقداری خرما بود، از آن زن گرفت و به مدینه بازگشت. وقتی به محضر رسولخدا رسید، ماجرا را بیان کرد. پیامبر و علی با یکدیگر از آن خرما خوردند و گرسنگی آن روزشان برطرف گردید[13].
وظیفه دولت
دولت باید زمینه اشتغال جوانان را فراهم کند. نبود شغل، آسیبهای متعددی را به دنبال دارد. برخی جامعهشناسان معتقدند اگر چه بیکاری مختص کشور ما نیست، اما متأسفانه در کشور ما به دلیل کمکاری سبب شده اغلب جوانان بدون شغل باشند. بیکاری نیز به عنوان امالفساد در بیشتر جرایم ریشه دوانده است و آسیبهایی را به دنبال داشته که یکی از آنها، طلاق و تبعات منفی پس از آن است. جمعیت فعال کشور بین ۱۵ تا ۵۹ سال دارند، اما اکنون ۳/۵ میلیون جوان بیکار داریم. این آمار خطرناک روز به روز، رو به فزونی است که تهدید بزرگی برای نسلهای آینده خواهد بود[14].
یکی از بهترین راههای ایجاد کار، مهارتافزایی است. اگر دولت با اتخاذ سیاستهای روشمند، مهارتافزایی کند، جوانان جذب بازار کار میشوند؛ چنانچه این رویکرد یکی از موفقترین روشهایی است که دولتهای پیشرفته انجام دادهاند. برای مثال افزایش تولیدات در عرصههای مختلف، میتواند سبب افزایش کار و اشتغال شود؛ زیرا تولید یکی از مهمترین ثمرات کار و تلاش است و نقش تعیینکنندهای در امنیت اقتصادی و به دنبال آن امنیت روانی جامعه دارد. اگر این مسأله در مسیر معیشت خانواده و ضروریات جامعه قرار گیرد، ارزش مضاعف یافته و ثمره آن، رفع وابستگی اقتصادی به دیگران است. نگاهی به برنامههای اقتصادی پیامبر بهویژه در مدینه، گویای آن است که حضرت با هوشمندی، برنامهریزی اقتصادی دقیقی داشته است که یکی از مهمترین راهکارهای اقتصادی آن حضرت، مهارتافزایش و گسترش فعالیتهای کشاورزی است. کشاورزی افزون بر اشتغال و رفع بحران بیکاری، در تأمین مواد غذایی اهمیت فراوانی دارد و در روایات، به یکی از بهترین و محبوبترین شغل پیامبران معرفی شده است[15].
ج) آثار مثبت کار و تلاش
در آموزههای دینی، کار و تلاش آثار مهمی در عرصه فردی، خانوادگی و اجتماعی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
۱. پاداش معنوی و اخروی
کار و تلاش ضمن اثرات فراوان بر زندگی دنیوی آدمی، بر زندگی اخروی او نیز اثرگذار است و موجبات رستگاری او را فراهم میآورد. چنانکه در روایتی آمده است:
هنگامی که پیامبر خدا از جنگ تبوک برمیگشت، سعد انصاری، یکی از کارگران مدینه به استقبال آن حضرت آمد. وقتی رسولخدا با او دست داد، لمس دستهای زبر و خشن مرد انصاری حضرت را تحت تأثیر قرار داد. حضرت از او پرسید: «چرا دستان تو این طور خشن شده است. آیا ناراحتی خاصی به تو رسیده است؟». عرض کرد: «یا رسولالله! خشونت و زبری دستان من بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آنها زحمت میکشم و مخارج خود و خانوادهام را تأمین میکنم». پیامبر اکرم دست او را بوسید و فرمود: «این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد»[16].
امام علی میفرماید: «مَا غَدَوَةُ أَحَدِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ مِنْ غَدَوَتِهِ یَطْلُبُ لِوَلَدِهِ وَعِیَالِهِ مَا یُصْلِحُهُمْ»[17]؛ هیچ تلاش صبحهنگامی در راه خدا، به فضیلت کار در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نیست. پیامبر گرامی اسلام، کار و تلاش در راستای روزی و رزق حلال را همرتبه آمرزیدهشدگان معرفی میکند و میفرماید: «مَنْ بَاتَ کَالًا مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ بَاتَ مَغْفُورًا لَهُ»[18]؛ هر که شب را خسته از طلب حلال بگذراند، آمرزیده شده است.
در روایتی آمده است:
مردی به محضر امام صادق آمد و گفت: «من دنیاطلب هستم و دوست دارم به طرف دنیا بروم و از مواهب دنیا بهرهمند شوم». امام صادق فرمود: «منظورت از طلب دنیا چیست؟» عرض کرد: «منظورم تأمین معاش خود و خانوادهام و صله رحم، صدقه، حج و عمره به وسیله آن مالی است که به دست آوردهام». امام صادق فرمود: «لَیْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ»[19]؛ این طلب دنیا نیست، بلکه طلب آخرت است.
۲. افزایش موقعیت اجتماعی
از منظر قرآن، تحولات جوامع بشری مبتنی بر عملکرد و کار مردم است. در تاریخ هر جا تغییر و تحولی، چه مثبت و چه منفی رخ داده است، در عملکرد مردم ریشه داشته است. این انسانها هستند که تعیین میکنند چه سرنوشتی داشته باشند. هر پیروزی و شکستی که رخ میدهد، نتیجه رفتار انسانهاست. بنابراین یکی از عوامل مهم عزتمندی، کار و تلاش است؛ زیرا سبب میشود که انسان به سوی دیگران دست دراز نکند. این در حالی است که بعضی تصور میکنند برخی کارها بهویژه کارگری، منزلت انسان را کاهش میدهد؛ از اینرو به دنبال شغلهای آبرومند هستند. این نگاه هرگز قابل قبول نیست؛ زیرا این رویکرد بر خلاف سیره پیامبران و ائمه است.
در روایتی آمده است که خداوند متعال به حضرت داوود فرمود: «نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلَا أَنَّکَ تَأْکُلُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ»[20]؛ تو بنده بسیار خوبی هستی، اگر از بیتالمال ارتزاق نمیکردی. حضرت داوود به گریه افتاد و عرض کرد: «پروردگارا! چه کنم که این نقص مرتفع شود؟». خداوند متعال زرهسازی را به او تعلیم داد و پس از آن حضرت داوود با ساخت زره و بهرهگیری از دسترنج خود ارتزاق مینمود. ضمن آنکه این کار حضرت منشأ فواید اجتماعی بسیاری نیز شد.
بیکاری سبب میشود که انسان با اظهار نیازمندی به دیگران، موقعیت اجتماعی خود را خدشهدار کند. از همینروست که پیشوایان دینی، کار و کوشش را مایه بزرگی، عزت و سربلندی دانسته و برخورداری از کار و حرفه مناسب را از عوامل ایجاد منزلت و آبروی اجتماعی معرفی کردهاند. امام علی خطاب به امام حسن میفرماید: «فرزندم! انسانی را که به دنبال روزی و رزق خویش است، ملامت مکن؛ زیرا کسی که هیچ ندارد، لغزشهایش بسیار خواهد بود»[21]. بنا بر روایات نبوی و علوی، فقر و نداری انسان را به سوی کفر میکشاند: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرًا»[22]؛ فقر انسان را در آستانه کفر قرار میدهد. همچنین قدرت تعقل و اندیشهورزی را ضعیف میکند و اندوه فراوان میآفریند: «إِنَّ الْفَقْرَ مَذْهَلَةٌ لِلنَّفْسِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ جَالِبٌ لِلْهُمُومِ»[23]؛ هر آینه فقر، خواری جان است و مایه سرگشتگی عقل و آورنده اندوه. در روایت دیگری آمده است: «الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَالْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلَدَتِهِ»[24]؛ فقر، زبان شخص زیرک را از بیان دلیلش فرو میبندد و آدم فقیر در شهر خود، غریب است.
در توصیههای امام علی به امام حسن نیز چنین آمده است: «فرزندم! آدم فقیر، حقیر است. سخنش، خریدار ندارد و مقام و مرتبهاش، شناخته و دانسته نمیشود. اگر فقیر راستگو باشد، او را دروغگو مینامند و اگر زاهد و دنیاگرایز باشد، نادانش میخوانند»[25].
روزی رسول اکرم با اصحاب نشسته بود. جوان توانا و نیرومندی را دید که اول صبح به کار و تلاش مشغول شده است. کسانی که محضر آن حضرت بودند، گفتند: «این جوان شایسته مدح و تمجید بود، اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به کار میانداخت». حضرت فرمود: اگر این جوان برای معاش خود کار و تلاش میکند که در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم بینیاز گردد، او با این عمل در راه خدا قدم برمیدارد. اگر به نفع پدر و مادر و ضعیف و یا کودکان ناتوان خود کاری میکند و قصد دارد با این کار زندگی آنان را تأمین کند و از مردم بینیازشان سازد، باز هم راه خدا خواهد بود. اگر کار میکند تا با درآمد خود بر تهیدستان مباهات کند و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید، او به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است[26].
۳. مصونیتسازی در برابر آسیبهای اجتماعی
محققان معتقدند بیشتر ناهنجاریها ناشی از معضلی به نام بیکاری است. بیکاری باعث انباشته شدن انرژی فراوان در درون افراد شده و آنها را به سوی انحرافات اخلاقی سوق میدهد. چه بسیار جوانانی که سالها به دنبال تحصیل بوده و اکنون پس از پایان دوره مقدس سربازی، به دلیل بیکاری خود را در خانه فردی اضافه میبینند و برای رهایی از این فکر آزاردهنده، به مواد مخدر و تفریحات دودی مانند قلیان و سیگار روی میآورند[27]. دکتر باهر، آسیبشناس اجتماعی میگوید: «بیکاری، امالفساد است. بیشتر ناهنجاریهای اجتماعی از جمله سرقت، انواع جرایم، فساد، فحشا، فقر و افسردگی که زمینه بزهکاری و احساس بیارزشی را در جوانان به وجود میآورد، ناشی از بیکاری آنان است»[28]. در سخنی حکیمانه آمده است: «اگر نفس را به کاری مشغول نکنی، تو را به خودش مشغول میکند و اگر به بندگی و اطاعت مشغولش نکنی، به گناه مشغولت میکند»[29].
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود[30]
فهرست منابع
- ابن اثیر، علی بن محمد؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ بیروت: دار الفکر، ۱۴۰۹ ق.
- ابن حیون، نعمان بن محمد؛ دعائم الإسلام؛ تصحیح: آصف فیضی؛ قم: مؤسسة آل البیت علیهمالسلام، ۱۳۸۵ ق.
- ابیفراس، مسعود بن عیسی؛ مجموعه ورام؛ قم: مکتبة فقیه، ۱۴۱۰ ق.
- بروجردی، آقا حسین؛ جامع أحادیث الشیعة؛ تحقیق: جمعی از محققان؛ تهران: انتشارات فرهنگ سبز، ۱۳۸۶ ش.
- پناهی، علی احمد؛ اشتغال زنان با تأکید بر آسیبها و اولویتها؛ چاپ اول، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۷ ش.
- حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعة؛ تصحیح: مؤسسة آل البیت علیهمالسلام؛ چاپ اول، قم: مؤسسة آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۹ ق.
- خبرگزاری دفاع مقدس؛ «بیکاری؛ شاهراه اصلی معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی»؛ ۲۴/۰۳/۱۳۹۵، کد مطلب: ۸۷۳۲۹، https://defapress.ir/fa/news/87329.
- دهخدا، علیاکبر؛ امثال و حکم دهخدا؛ تهران: امیر کبیر، ۱۳۶۱ ش.
- شبکه اطلاعرسانی دانا؛ «پدیده بیکاری و تأثیر آن بر روی جامعه»؛ ۳۰/۰۵/۱۳۹۵، کد مطلب: ۸۶۱۸۲۰، https://www.dana.ir/news/861820.html.
- شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار؛ نجف: مطبعة حیدریة، بیتا.
- صدوق، محمد بن علی؛ کتاب من لایحضره الفقیه؛ تصحیح: علیاکبر غفاری؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۳ ق.
- صدوق، محمد بن علی؛ الأمالی؛ تهران: کتابچی، ۱۳۷۶ ش.
- فلسفی، محمد تقی؛ الحدیثـ روایات تربیتی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸ ش.
- کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی؛ تصحیح: دارالحدیث؛ قم: دار الحدیث، ۱۴۲۹ ق.
- لیثی واسطی، علی بن محمد؛ عیون الحکم و المواعظ؛ تصحیح: حسین حسنی بیرجندی؛ چاپ اول، قم: دار الحدیث، ۱۳۷۶ ش.
- مجلسی، محمد باقر؛ بحارالأنوار؛ چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.














