مجلس یکم: شخصیتشناسی امام حسین علیهالسلام
آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی1
مقدمه
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لَن تَبرُدَ أبَداً»2.
قبل از آنکه وارد بحث شویم و درباره شخصیت ممتاز امام حسین علیهالسلام مطالبی بیان کنیم، ابتدا به اندازه فهم خودمان درباره شناخت سَرور آزادگان و سالار شهیدان، مقدمهای را ذکر میکنیم:
در این اعتقاد که امامان معصوم علیهمالسلام از نور واحدی آفریده شدهاند و همه از حقیقت محمدیهاند، در مذهب امامیه حرف و کلامی نیست. بنابراین، در افاضه و برتری برخی بر برخی دیگر، از نظر اصل خلقت و آفرینش، میانشان تفاوتی وجود ندارد و همه از انوار الهی و از نور محمدیاند و در مراتب کمال و معنویت مساویاند؛ یعنی هر کمال و معنویتی که برای یکی ثابت کردیم، برای دیگر امامان نیز مقرر و ثابت است. اگر اینگونه نباشد، نقص در امام و امامت لازم خواهد آمد و این، از نظر عقلی باطل است.
در طول زندگی برای بعضی معصومین علیهمالسلام، فرصت و موقعیتی پدید آمد که برای بیشترشان آن فرصت و موقعیت پدید نیامد؛ لذا بسیاری از امامان نتوانستند از آن فرصتها و موقعیتها استفاده کنند. اما در برههای از زمان، بر اثر اختلافات شدید بنیعباس با بنیامیه و در آخر کار سقوط دولت و حکومت بنیامیه و روی کار آمدن بنیعباس، امام صادق علیهالسلام توانستند بهخوبی از فرصت استفاده کنند و مجالس علمی و فقهی برپا دارند و در نتیجه با تعلیم و تربیت چهارهزار دانشمند، اسلام راستین و مذهب شیعه را تبیین و به جامعه اسلامی معرفی کنند. در حالی که همین امام علیهالسلام، در اواخر عمر شریف خود تحت فشار دولت ستمگر بنیعباس بودند و سرانجام بهدست منصور به شهادت رسیدند.
حال اگر گفتیم امام جعفر صادق علیهالسلام رئیس مذهب شیعه و زندهکننده اسلام راستین است، به این معنا نیست که امامان دیگر قابلیت این کار را نداشته و از این عمل عاجز بودهاند؛ زیرا این فکر و منطق غلط بوده و مسئله امامت و پیشوایی، بالاتر از این حرفهاست. یا حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قیام کرد و آن صحنه محیّرالعقول را در جهان بشریت برای حفظ کیان اسلام و بقای دین به وجود آورد که دیگر امامان چنین عملی را به وجود نیاوردند! حال نباید گفت که مثلاً حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام از این اقدام عاجز بوده است و با مطالعه تاریخ زندگی این دو برادر، روشن خواهد شد که قیام و انقلاب حضرت امام حسین علیهالسلام اوّلاً حسنی و ثانیاً حسینی بوده است. بعد از بیان این مقدمه، به محورهای زیر میپردازیم:
الف) ویژگیهای امام حسین علیهالسلام
خداوند متعال برای حضرت امام حسین علیهالسلام حساب جداگانهای باز کرده که برای احدی از انبیا و امامان معصوم علیهمالسلام، چنین حسابی باز نکرده است. چرا و به چه دلیل امام حسین علیهالسلام برنده جایزه ممتاز است؟ پاسخ این سؤال با مراجعه به تاریخ زندگی پرافتخار این وجود نازنین، بلکه قبل از ولادت روشن خواهد شد. حضرت نهتنها در قلوب شیعیان خود نفوذ کرد، بلکه فرقههای غیراسلامی نیز او را انسانی آزاد و آزاده شناخته و برای آن سَرور آزادگان، امتیازهای خاصی قائلاند. ما در اینجا، گفتار و عقاید بعضی دانشمندان و مورّخان غیراسلامی را ذکر میکنیم:
«ال. ام. بوید»3 مینویسد: «درس امام حسین علیهالسلام این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت، رحم و محبت وجود دارد که تغییرناپذیرند… آن اصول، همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند. در طی قرون، افراد همیشه جرئت، پردلی، عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و در اثر همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. این بود شهامت و این بود عظمت حسین علیهالسلام و من مسرورم که در چنین روزی با کسانی که این فداکاری را از جان و دل ثنا میگویند، شرکت کردهام، هرچند که یکهزاروسیصد سال از تاریخ آن میگذرد…»4.
«ایرونیم»5 مورخ مشهور آمریکایی نیز مینویسد: «برای امام حسین علیهالسلام ممکن نبود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد؛ لذا نه مسئولیت پیشوا و نهضت آزادیبخش اسلام اجازه نمیداد او یزید را خلیفه بشناسد، بنابراین بهزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشار بهمنظور رها ساختن اسلام از چنگال بنیامیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگهای افتاده عربستان، روح حسین فناناپذیر است! ای پهلوان! و ای نمونه شجاعت! و ای شهسوار من!»6.
از ابتدای خلقت حضرت امام حسین علیهالسلام از ولادت تا شهادت، امام عوالم هستی، آسمانها، فرشتگان، زمین و دریاها، همه و همه برای حضرت گریه کردند که این جریان برای کسی پدید نیامده و نخواهد آمد؛ هرچند برای حضرت یحیی علیهالسلام آسمان گریه کرد. در تفسیر «مجمعالبیان» ذیل آیه «فَما بَکَت عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الأرضُ وَ ما کانُوا مُنظَرین»7 مرحوم طبرسی فرمودند: «برای دو نفر (حضرت یحیی علیهالسلام و حضرت امام حسین علیهالسلام) آسمانها و فرشتگان، چهل شبانهروز گریه کردند». در همین تفسیر، آمده است: «آفتاب در طلوع و غروب بهمدت چهل روز به حالت حمراء و سوزش بود»8.
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
گویند عزای اشرف اولاد آدم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
حضرت امام حسین علیهالسلام در امامت، کمالات و فضیلتها، حتی در عبادت، برترین انسان بود. چرا کنیه حضرت به ابوعبدالله شده است؟ آیا این کنیه از کنیههای متعارف است؟ خیر، در این کنیه ویژگیای نهفته و اشاره به محور بودن آن حضرت در امامت کمالات است! ابوعبدالله، یعنی پدر بنده خدا. پدر در خانواده، نقش بزرگی دارد و باید الگو باشد. پدر، مربی و معلم است. پدر، الگو و اصل است. حضرت امام حسین علیهالسلام پدر بندگان خدایند و همه بندگان و عبادتکنندگان، در رسیدن به کمالات، باید از امام حسین علیهالسلام درس بیاموزند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «مَن سَرَّهُ أن یَکُونَ عَلی مَوائِدِ نُورٍ یَومَ القِیامَةِ فَلیَکُن مِن وُرّادِ الحُسَینِ بنِ عَلی»9؛ یعنی هر کس دوست دارد روز قیامت در کنار سفرههای نور الهی بنشیند، باید از زائران امام حسین علیهالسلام باشد. همچنین در برخی روایات دیگر، زیارت امام حسین علیهالسلام معادل حج و عمره است10. در روایات بسیاری آمده است، اگر روزی مشاهده شد که بیتالله الحرام از حجاج خالی است، در آن وقت از باب وجوب کفایی، بر مسلمانان واجب است به زیارت خانه خدا بشتابند؛ اگرچه مستطیع نباشند یا حج واجب خود را رفته باشند. مرحوم صدوق همین مطلب را راجع به زیارت امام حسین علیهالسلام گفته است: «اگر روزی بیاید و مردم بهطور کلی زیارت امام حسین علیهالسلام را ترک کرده باشند، بر شیعیان واجب کفایی است که به زیارت آن حضرت بروند و نگذارند حرم مطهر خالی از زائر باشد».
گاهی در روایات آمده که ثواب زیارت امام حسین علیهالسلام از زیارت خانه خدا بیشتر یا با آن مساوی است. بزرگترین دلیل، این مطلب است که شأنیت، احترام و عظمت خانه خدا به احترام و حرمت حضرت ابراهیم علیهالسلام است که آن را بنا کرد و خداوند الرحمن، هنگامی که مردم به ذبح فرزندش حضرت اسماعیل علیهالسلام شد، طاقت نیاورد چشمانش را بست؛ اما امام حسین علیهالسلام جوانش را پیش چشمانش قطعهقطعه کردند و جوانانی را برای خدا قربانی کرد و هرگز ناراحت نشد و رنگ نباخت. پس زمین کربلا که مزار شهدای راستین قرار گرفت و مرقد مطهر عزیز اسلام در آنجا واقع شد، باید زیارت و ثواب آن، حداقل معادل ثواب خانه خدا باشد، نه کمتر؛ افزون بر آن، شهادت امام حسین علیهالسلام سبب حفظ اسلام و کعبه گردید.
امام حسین علیهالسلام مانند پدر بزرگوارش، مولای متقیان علیهالسلام، در دل شب، غذای بیچارگان را حمل میکرد و به خانههای فقرا میرفت. حتی بعد از شهادت سالار شهیدان، اثر زخم روی کمر ایشان مانده بود که آن زخم نه از شمشیر بود و نه از نیزه! از حضرت زینالعابدین علیهالسلام پرسیدند و حضرت فرمودند: «این زخم، بر اثر حمل غذا برای فقرا و بیچارگان بود»11.
ب) امام حسین علیهالسلام و حکومت دینی
رهبران الهی و مردان آسمانی برای اشاعه حکومت دینی از پای جان کوشیدند و برای نجات انسانها از ستم و اجحاف، مقرراتی به نام قانون وضع کردند. بعد از شهادت علی علیهالسلام، با روی کار آمدن خاندان اموی، حکومت اسلامی به حکومت استبدادی و شاهنشاهی بدل شد و حاکمان به نام خلیفه اسلامی، دین اسلام را بازیچه قرار دادند. از این رو امام حسین علیهالسلام حکومت یزید را مساوی با از بین بردن اسلام خواند؛ یعنی هر زمانی که امت اسلامی گرفتار حکومتی مانند حکومت فرزند هند جگرخوار شد، دیگر فاتحه اسلام خوانده شده و دین نابود خواهد شد: «وَ عَلَی الإسلامِ السَّلامُ إذ قَد بُلِیَتِ الأمَّةُ بِراعٍ مِثلَ یَزیدَ وَ لَقَد سَمِعتُ دَدّی رَسولَ اللهِ یَقولُ الخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلی آلِ أبیسُفیان»12؛ هنگامی که امت اسلامی به زمامداری مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند! من از جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است!
در واقع امام علیهالسلام با این جمله، عمق فاجعه زمامداری یزید را بیان میکند و با استشهاد به کلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اصل خلافت او و فرزندان ابوسفیان را حرام میشمارد. از سوی دیگر امتیازهای تبعی به وجود آمده بود و دوستان و شیعیان حضرت علی علیهالسلام از حقوق اسلامی و اقتصادی و… محروم بودند. شیعیان در بدترین وضع به سر میبردند و محبت به علی علیهالسلام و خاندان رسالت، جرم بزرگی بود که موجب محرومیت و شکنجه میشد. معاویه و دیگر حاکمان زورگوی بنیامیه، جز سفاکی و خونریزی، کار دیگری نداشتند و در یک کلام، اسلام را از مسیر خود منحرف کرده بودند!
شاید برخی تصور کنند که چرا امام به جنگ نابرابر اقدام نمود و این نوعی خودکشی است! در پاسخ باید گفت که آری، آنجا که آیین خدا به خطر افتد و سلطه شر، کفر و ظلم بر جامعه اسلامی احساس شود، اقدام جان، مال و مقام، کاری است پرارزش! علی علیهالسلام میفرماید: «وَ إذا نَزَلَت نازِلَةٌ فَادفَعوا أنفُسَکُم دونَ دینِکُم»13؛ هنگامی که حادثهای پدید آمد (که دین یا جان شما را تهدید میکند)، جان خود را فدا کنید، نه دینتان را.
از سوی دیگر، زندگی آسوده از منظر رهبران آسمانی، یعنی ملت و جامعه، آسایش داشته، مردم از زندگی خود راضی باشند، آزادی باشد، ستم نشود و تبعیض قومی و نژادی نباشد. امام حسین علیهالسلام هنگامی زندگی آسوده دارد که حقوق انسانها و پیروان مذاهب به حکم قوانین اسلام داده شود؛ نه اینکه مردم از حقوق خود محروم باشند و در محیط خفقان زندگی کنند؛ نه اینکه دستهای از خدا بیخبر در شوکت، عزت و منتهی خوشی زندگی کنند و عمده مردم، حتی نان خالی هم نداشته باشند. حسین علیهالسلام فرزند کسی است که پیوسته به درماندگان کمک میکرد، برای نجات تبعیضمحروم و مظلوم با ستمگران مبارزه میکرد، شبانگاه غذای فقیران را به دوش میکشید، به خانههایشان میبرد و هرگز غذاهای رنگارنگ نمیخورد؛ چنانکه خطاب به عامر بن حنیف فرمود: «وَ لَو شِئتُ لَهتَدَیتُ الطَّریقَ إلی مُصَفّی هذا التَّمرِ و لُبابِ هذا القَمحِ و نَسائِجِ هذا القَزِّ وَ لکِن هَیهاتَ أن یَغلِبَنی هَوای و یَقودَنی طَیشی إلی تَخَیُّرِ الأطعِمَةِ و لَعَلَّ بِالحِجازِ أو الَیمامَةِ مَن لا طَمَعَ لَهُ فی القُرصِ و لا عَهدَ لَهُ بِالشِّبَع»14؛ چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی انتخاب بهترین خوراکها بکشاند، در صورتی که شاید در حجاز یا یمامه افرادی یافت شوند که امید همقدری نان را هم ندارند و دیرزمانی است که شکمشان سیر نشده است! آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم، در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارند؟
ج) امام حسین علیهالسلام و اصلاحات
بزرگترین اهداف رهبران الهی، اصلاح امور انسانها و جوامع بشری بوده است و قیام خود، برای مبارزه با بدعتها بود. حضرت در این باره میفرمود: «أنّی لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمَّةِ جَدّی أریدُ أن آمُرَ بِالمَعروفِ و أنهَی عَنِ المُنکَرِ و أسیرَ بِسیرَةِ جَدّی و أبی»15؛ من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام میکنم. من خانه و کاشانهام را رها نکردم و اکوناً در مقابل ظلم نایستادم، مگر برای آنکه انسانها را ارشاد کنم و از بدبختی و انحراف نجاتشان دهم. من برای اصلاح امور مسلمانان خروج کردم، نه برای به دست آوردن قدرت و مقام و نه برای ظلم و طغیان.
از سوی دیگر، حضرت به ضربههای مهلکی که به نام رهبری امت، آشکارا به دین وارد شده بود اشاره میکند: «…مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللهِ ناکِثاً لِعَهدِ اللهِ مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسولِ… وَ قَد عَلِمتُم أنَّ هَؤلاءِ القَومَ قَد لَزِموا طاعَةَ الشَّیطانِ و تَوَلَّوا عَن طاعَةِ الرَّحمنِ و أظهَرُوا الفَسادَ و عَطَّلُوا الحُدودَ و استَثَرُّوا بِالفَیءِ و أحَلُّوا حَرامَ اللهِ مَن رَأی سُلطاناً جائِراً و حَرَّمُوا حَلالَهُ»16…
د) امام حسین علیهالسلام و آزادی
حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه، اصلی است از اصول و رکنی است از ارکان بقای هر نظامی. آزادی یکی از بزرگترین اهداف پیامبران بود. آنان آمدند تا بشریت را از خفقان نجات دهند و جوامع بشری را از چنگال اهریمنان و زورگویان رها سازند. واژه مقدس آزادی را، جز استبداد جهانی همه انسانها طالباند. آزادی را، حتی حیوانات هم دوست دارند!
امام حسین علیهالسلام نگاه ژرفی به جهان اسلام میکند و میبیند با روی کار آمدن بنیامیه و بازی با دین اسلام و مقدسات عالم، دیگر چیزی از اسلام نمانده و احکام و قوانین آسمانی از مسیر خود منحرف شده است. شیعیان که طرفداران راستین اسلام بودند، از حقوق خود محروماند. از همه مهمتر اینکه، امویان بهنام خلیفه مسلمین، خود را مجری احکام اسلام میدانستند؛ حال آنکه دشمن اسلام بودند.
بدینسان، فرزند بزرگوار علی علیهالسلام دیگر به خود اجازه نمیدهد که بنشیند و این منظره را تماشا کند. او فرزند علی علیهالسلام است، باید مقدمات قیام را فراهم کرده و علیه طاغوت و طاغوتیان قیام کند؛ از این رو، به بیان اقتضای علم و عدالت میپردازد و اعلام میکند که نهادینهسازی آزادی و حفظ اسلام، به شهادت نیاز دارد و در چنین فضایی، مرگ در راه خدا افتخار است و شعار «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّةِ»17 و همچنین کلام ماندگار امام: «وَاللَهِ لا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیل»18! برای همیشه بر تارک تاریخ میدرخشد! ایشان در یک جنگ نابرابر، ثابت کرد که مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران، افتخار است و مرگ عزتمند بهتر از زندگی ننگین است!
وَ التَّارُ أولَی مِن دُخولِ النَّارِ
القَتلُ أولَی مِن رُکوبِ التَّارِ19
«موریس دوکبری»20، دانشمند بزرگ مسیحی میگوید: «حسین علیهالسلام برای… از بین بردن ظلم و ستم… و به خاطر خدا از جان، مال و فرزند خود گذشت؛ اما زیر بار استعمار نرفت. بیایید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار دهیم، و دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ باعزت را بر زندگی باذلت ترجیح دهیم؛ زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه ذلت است»21.
در چنین فضایی بود که امام حسین علیهالسلام زندگی زیر بار ستم ظالمان را جز دلتنگی نمیداند: «إنّی لا أری المَوتَ إلّا سَعادَةً وَ الحَیاةَ مَعَ الظَّالِمینَ إلّا بَرَماً»22!
به قول بهجتی:
اندر آنجا که حصر به زیر است
اندر آنجا که باژا امید است
پایمال و زبون و اسیر است
اندر آنجا که دیدن و مر است
مرگ بالاترین افتخار است
راستی زندگی ناگوار است
نیست مظلوم را ادب فریداد
اندر آنجا که از فرط بیداد
بر سر خلق میآید آزاد
اندر آنجا که ظلم بده مستی
خاموشی بدترین اشتباه است
مهر بر لب نهادن گناه است
روح و رمز قیام حسین است
این اساس مرام حسین است
حاصل از پایم حسین است
یاد که آزادی یا شهادت
زان فداکار در خون فتاده
زان شهیدی که سر از دست داده
لا أری الموتَ إلّا سعادة
جادوان این بانم پرشور
هـ) امام حسین علیهالسلام و غیرت دینی
«غیرت»، واژهای مقدس و بسیار پرمحتواست؛ اما متأسفانه این صفت بسیار ارزنده، قرنهاست از میان ملت اسلامی رخت بربسته و مسلمانان، بهویژه در این عصر و قرن اخیر، کمتر از این صفت برخوردارند! امام حسین علیهالسلام حتی در لحظات آخر عمر، در حالی که زخم شدید برداشته بود، هنگامی که میبیند لشکر کفر به خیام و حرم زنان و کودکان حملهور شده و قصد اهانت به اهلبیت رسالت دارند، با حالت ضعف و ناتوانی صدا زد: «وَیلَکُم یا شِیعَةَ آلِ أبیسُفیان إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ وَ کُنتُم لا تَخافونَ المَعادَ فَکونوا أحراراً فی دُنیاکُم»23؛ ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین و مذهب ندارید و از روز محشر نمیهراسید، حداقل در دنیایتان آزاده باشید.
و) امام حسین علیهالسلام و حقوق بشر
یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی، بهویژه در اسلام وجود داشته و مورد بحث و گفتوگوی پیروان مذاهب بوده و میتوان گفت از اصلیترین قوانین الهی است، مسئله حقوق بشر میباشد. انسانها هر عقیده و مسلکی که دارند و در هر زمان و مکانی که هستند یا خواهند بود، باید به حقوق فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود برسند.
اساس نهضت و قیام رهبران الهی دو چیز بود:
۱. حریت و آزادی
قیام عاشورا، سرمشق و الگوی آزادی و آزادگی برای همه جوامع بشر در طول تاریخ است. جمله معروف امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا خطاب به لشکریان دشمن که اگر دین ندارید، آزادمرد باشید، بهخوبی پیام آزادی و آزادگی را میرساند.
امام حسین علیهالسلام که در واکنش به نامههای کوفیان که از بیعدالتی، خفقان و اسارت در چنگال حاکمان بیدین خسته شده و در پی آزادی بودند قیام کرد، آیا میتوانست پاسخ آزادیخواهی مردم را ندهد؟ آن حضرت که بارها ظلم و جور معاویه و یزید را بیان کرده و فساد و بیعدالتی دستگاه حاکم را یادآور شده، در پی آزادی مردم از دست حکومت جائر و ظالم بود.
او مردم را به لحاظ اجتماعی و سیاسی، آزاد و به لحاظ دینی و معنوی، آزاده میخواست. قیام امام حسین علیهالسلام علیه همه بدیها و اسارتهای درونی بشریت بود که نماد این اسارتهای درونی و معنوی، اسارت هوای نفس و بدیدینی حکومت یزید است. اگر امام بر حکومت یزید میشورید، به معنای آزاد کردن بشر از بند اسارت نفس و ظلم و جور اجتماعی بود. عاشورا در این نگاه، سمبل القای یک مفهوم بلند به کار تاریخ است و آن، چیزی نیست جز آزاد بودن، آزاده زیستن و احیای آزادی و آزادگی؛ همانکه بزرگترین برنامه انبیا نیز هست.
آزادی ترسیمشده در اهداف امام حسین علیهالسلام، هم شامل آزادیهای مادی است و هم معنوی. نمونه کوچک آن در سیره عملی امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا، نوع رفتار ایشان با اصحابشان است که حتی در شب عاشورا، آنها را آزاد میگذارد که خیمه را ترک کنند یا بمانند؛ یعنی در روش اسلامی و در منظر امام حسین علیهالسلام، آزادی و آزادگی یک خصلت والای بشری است که دین هم آن را تأیید، اصیل و حفاظت میکند.
آزادی در عاشورا یعنی رشد بشر، فراتر رفتن از امیال طبیعی، آزاد شدن از اسارت دنیا و رسیدن به آزادی معنوی و الهی. آزادی اجتماعی نیز در رهایی مردم از دست حکومت امویان تبلور پیدا میکند.
«اقبال لاهوری»، فلسفه قیام عاشورا را در حریت بخشی معنوی میداند. از دیدگاه اقبال، امام حسین علیهالسلام و یارانش، برای کسب آزادی و گریز از بندگی طاغوت و اثبات بندگی خدا و برخوردار کردن دیگران از آزادی در سایه عبودیت الهی قیام کردند.
اصلاً حریت بیاموز از حسین
در نوای زندگی سوز از حسین24
۲. رعایت حقوق انسانها
بهراستی میتوان گفت که اگر حقوق انسانها روی موازین قانون الهی داده نشود، جوامع بشری و انسانها، دیگر مانند حیوانات و درندگان زندگی کرده و خواهند کرد.
مولای متقیان، حضرت علی علیهالسلام میفرمود: «وَاللَهِ لَو أُعطیتُ الأقالیمَ السَّبعَةَ بِما تَحتَ أفلاکِها عَلی أن أعصِیَ اللَهَ فی نَملَةٍ أسلُبُها جُلدَ شَعیرَةٍ ما فَعَلتُهُ»25؛ به خدا قسم! اگر تمام آنچه را که در زیر قبّه آسمان است به من بدهند برای اینکه به مورچهای ظلم کنم و پوست جوی را از او بگیرم، هرگز چنین نمیکنم. این کلام نورانی حضرت علی علیهالسلام، اشاره به هر دو مطلب است؛ هم اشاره به حقوق و هم اشاره به آزادی.
پینوشتها
- عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸: «بهیقین، شهادت حسین علیهالسلام حرارتی در دل مؤمنان ایجاد کرد که هرگز خاموش نخواهد شد».
- Boyd, L.M.، نویسنده غربی.
- رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۶۱.
- Irving, Washington، نویسنده و سیاستمدار آمریکایی.
- عبدالکریم هاشمینژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص ۴۴۲؛ رجبعلی مظلومی، رهبر آزادگان، ص ۶۱.
- دخان: آیه ۲۹.
- طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۹۹.
- ابن قولویه، کامل الزیارات، ص ۱۳۵.
- شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۳۶.
- مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۱۹۱: شعیب بن عبدالرحمن خزاعی میگوید: «هنگامی که امام حسین علیهالسلام در کربلا به شهادت رسید، بر دوشش نشانهایی وجود داشت. از امام سجاد علیهالسلام درباره آن پرسیدند. امام بسیار گریست و فرمود: این، اثر بارهای غذایی است که پدرم بر دوش حمل میکرد و به خانههای نیازمندان میبرد».
- سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۱.
- کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۲۱۶.
- دیلمی، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۲، ص ۲۱۴.
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۸۹: «من نه برای راحتطلبی و وا نهادن مسئولیت، به راه افتادهام و نه برای خوشگذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزهام ستمگری و بیدادگری است و نه افسادگری؛ بلکه میخواهم امت جدم را اصلاح کنم».
- همان، ص ۱۷۲؛ ابومخنف، وقعة الطف، ص ۱۷۲؛ طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج ۵، ص ۴۰۳.
- احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج ۲، ص ۳۰۰.
- فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۲، ص ۳۵۴.
- ابن نما، مثیرالاحزان، ص ۷۲.
- de Cobra, Morris، دانشمند بزرگ مسیحی.
- عبدالکریم هاشمینژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ص ۴۴۴.
- مجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱.
- سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۲۰.
- اقبال لاهوری، دیوان اشعار، ص ۷.
- بحرانی، حلیة الأبرار فی أحوال محمد وآله الأطهار، ج ۲، ص ۲۰۶.
















