مجلس هشتم

جلوه‌های رعایت حق‌الناس در نهضت عاشورا

حجت‌الاسلام والمسلمین احمد دهقان

درآمد

اساس زندگی سالم و سعادت دنیا و آخرت، در گرو شناخت و رعایت حقوق دیگران یا حق‌الناس است. این امر، به قدری مهم است که برخی روایات آن را از حق‌الله نیز مهم‌تر دانسته‌اند؛ چه اینکه حق‌الناس، حق‌الله هم هست؛ ولی حق‌الله، حق‌الناس نیست. هرکس حق‌الله را ضایع کند، طرف حسابش فقط خداست و دیگر به کسی بدهکار نیست؛ اما اگر کاری کند که حق مردم ضایع شود، علاوه بر مردم، باید پاسخگوی خداوند نیز باشد.

در این مقاله، می‌کوشیم ضمن اشاره به مفهوم حق‌الناس و اهمیت آن، به اقسام این حق اشاره کنیم و در ادامه به بررسی روش‌های جبران حق‌الناس بپردازیم و در جای‌جای بحث، گوشه‌هایی از سیره امام حسین(ع) را نیز در این باره یادآور شویم.


مفهوم‌شناسی حق‌الناس

حق، اسم مصدر است و جمع آن، حقوق می‌باشد. در لغت، معانی مختلفی دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: عدل، ضد باطل، راستی، ثابت، مال، ملک، نصب و بهره معین از چیزی برای کسی. بنابراین، واژه «حق» معنا و مفهوم گسترده‌ای دارد؛ ولی در اصطلاح فقهی، حق، یعنی تسلّط انسان بر مال و عین خارجی و یا امتیاز انتفاع و بهره‌برداری از منافع یک شیء.

حق‌الناس، اصطلاحی فقهی است که در ابواب گوناگون فقهی مطرح است. این تعبیر، از نظر ترکیبی، اضافه حق به ذی‌حق است و در لغت به معنای «حق مردم» می‌باشد و در برابر حق‌الله قرار دارد. حق‌الناس، در واقع، حقوقی است که آحاد جامعه در برابر یکدیگر دارند و از نظر شرعی و عرفی، ملزم به رعایت آنها هستند.

اهمیت حق‌الناس

قرآن کریم، رعایت حق‌الناس را در ضمن آیات فراوانی توصیه نموده است؛ مانند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ»؛
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اموال یکدیگر را به باطل [و از طرق نامشروع] نخورید؛ مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.»[1]

این آیه در واقع، زیربنای قوانین اسلامی را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالی» بیان می‌کند و به همین دلیل، فقها در تمام ابواب معاملات، به این آیه استدلال می‌کنند. آیه مذکور خطاب به افراد باایمان می‌گوید: «اموال یکدیگر را از راه باطل نخورید»؛ یعنی هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون مجوز منطقی و عقلانی باشد، ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان «باطل» که مفهومی وسیع دارد، قرار داده است. می‌دانیم «باطل» در مقابل «حق» است و هرچیزی را که ناحق و بی‌پایه باشد، دربرمی‌گیرد. در آیه دیگر می‌خوانیم:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ»؛
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی که بدهی مدّت‌داری [مانند وام یا دادوستد] به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید.»[2]

این آیه، طولانی‌ترین آیه قرآن کریم است که درباره حق‌الناس می‌باشد و در آن برخی نکات مهم، مانند: کتابت، اقامه شهود و وجود گواهان برای فرض‌الحسنه آمده است. برخی سوره‌های قرآن همچون: مطففین، حجرات و همزه نیز به موضوع و مباحث مربوط به حق‌الناس اشاره کرده‌اند.

تأکید اسلام بر رعایت حق‌الناس، به گونه‌ای است که اگر حقوق مردم را ضایع کرده باشد، توبه‌اش پذیرفته نخواهد شد؛ یعنی ممکن است خداوند حق خود را در صورت پشیمانی فرد مسلمان ببخشد؛ اما حق مردم را در هیچ شرایطی نمی‌بخشد؛ زیرا حق‌الناس، مربوط به بنده است. ازاین‌رو، در حدیث آمده است که با اولین قطره خون شهید، همه گناهانش بخشیده می‌شود؛ غیر از حقوق مردم و این، نشان‌دهنده اهمیت رعایت حق دیگران است و حتی شهادت که بالاترین فضیلت است نیز نمی‌تواند پاک‌کننده این گناه باشد.

امام صادق(ع) فرمود:
«مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ»؛
«خداوند به چیزی با فضیلت‌تر از ادای حق مؤمن، پرستیده نشده است.»[3]

امام باقر(ع) نیز فرمود:
«کُلُّ ذَنْبٍ یَکَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِلَّا الدَّیْنَ فَإِنَّ کَفَّارَتَهُ أَدَاؤُهُ»؛
«شهادت در راه خدا، کفاره هر گناهی است؛ مگر بدهکاری مالی که کفاره آن، ادای آن است.»[4]
همچنین حضرت فرمود:
«أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الشَّهِیدِ کَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ إِلَّا الدَّیْنَ فَإِنَّ کَفَّارَتَهُ قَضَاؤُهُ»؛
«اولین قطره خون شهید، کفاره گناهان اوست؛ مگر مسئله بدهکاری که کفاره‌اش، ادای آن است.»[5]

مردی از انصار فوت کرد؛ در حالی که دو دینار بدهکار بود. پیامبر اکرم(ص) بر او نماز نخواند؛ تا اینکه بعضی از اقوامش ضامن ادای دین او شدند. آنگاه حضرت بر او نماز خواند.

ابوشامه، یکی از شیعیان حضرت جواد(ع) بود. به آن جناب عرضه داشت: می‌خواهم معتکف مکه و مدینه شوم؛ ولی بدهکارم. حضرت فرمود: به منطقه خود برگرد تا بدهی خود را بپردازی. سعی کن خدا را با قرض‌داشتن ملاقات نکنی که مؤمن، خیانت نمی‌کند.

امام حسین(ع) در نکوهش لشکر کوفیان فرمود:
«مُلِئَتْ بُطُونُهُمْ مِنَ الْحَرَامِ»؛
«شکم‌هایشان، از حرام پر شده است.»[6]
بدیهی است که یکی از مصادیق حرام، ضایع کردن حقوق مردم است.

اقسام حق‌الناس

حق‌الناس را می‌توان به دو نوع «معنوی» و «مادی» تقسیم نمود.

۱. حق معنوی

معمولاً مردم تصور می‌کنند که حق‌الناس، صرفاً به اموال و حقوق مادی اختصاص دارد؛ اما باید توجه داشت که حق‌الناس، اعم از حق مادی بوده، شامل حقوق اخلاقی و معنوی نیز می‌شود؛ مانند محترم‌شمردن جان و مال و ناموس مردم و یا پرهیز از بی‌عدالتی در گفتار و کردار. بنابراین، احترام به آبروی مردم نیز از جمله حقوق معنوی انسان‌هاست؛ یعنی به گونه‌ای رفتار کنیم که دیگران از دست و زبان ما در امان باشند؛ به بیان دیگر، باید از هر کاری مانند: غیبت، تهمت و دروغ بستن به دیگران که باعث هتک حرمت دیگران می‌شود، پرهیز نمود.

۲. حق مادی

حق‌الناس مادی را می‌توان به ابعاد مختلف تقسیم کرد؛ ولی از یک نگاه، حق‌الناس یا شخصی است و یا عمومی. حق‌الناس عمومی، به آحاد جامعه تعلق دارد که از آن به «بیت‌المال» تعبیر می‌شود. اگرچه رعایت حقوق شخصی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، اما اهمیت بیت‌المال دوچندان است؛ چون صاحبان بیت‌المال ممکن است نامعلوم باشند. بنابراین، کسی که بیت‌المال را ضایع نماید، در واقع، باید پاسخگوی بسیاری از مردم باشد که جبران آن نیز امکان ندارد. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه بارها بر اهمیت و رعایت بیت‌المال تأکید نموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:
«وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْأَمْوَالَ الَّتِی أُخِذَتْ بِغَیْرِ حَقٍّ قَدْ تَزَوَّجَ بِهَا النِّسَاءُ وَ وُلِدَ بِهَا الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهَا»؛
«به خدا سوگند، اگر بیت‌المال تاراج شده را هر کجا که بیابم، به صاحبان اصلی آن بازمی‌گردانم؛ هر چند با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند.»[7]

باوجود اهمیت حق‌الناس، اما بسیاری از موارد و مصادیق حق‌الناس وجود دارد که برخی دانسته و یا ندانسته آن را رعایت نمی‌کنند؛ برخی از آن موارد، به شرح ذیل است:

  • ایجاد ترافیک، بدون هیچ‌گونه دلیل قانع‌کننده؛
  • بوق‌زدن‌های مکرر ماشین‌ها، به خصوص ماشین‌های حامل عروس و داماد یا صدای بلندگوهای دستفروش‌ها، به ویژه هنگام استراحت مردم؛
  • سروصدای بیش از حد و آزاردهنده افراد و اعضای خانواده یا صدای بلند و گوشخراش تلویزیون و ضبط‌صوت منازل؛
  • صدای بلندگوی مساجد، حسینه‌ها و هیئت‌های مذهبی در موارد غیرضروری که موجب آزار همسایگان گردد؛
  • پارک نمودن ماشین جلوی درب منازل مردم که مانع رفت‌وآمد آنان گردد؛
  • عرضه مواد غذایی به مصرف‌کننده که تاریخ مصرف آن گذشته باشد.
    متأسفانه امروزه، کم‌وبیش افراد سودجو، حتی به قیمت جان مردم، در پی مال‌اندوزی و کسب ثروت بیشترند و مواد غذایی ناسالم را میان مردم توزیع می‌کنند.

تقدم حق‌الناس بر حق‌الله

شاید در ابتدا تصور شود که حق‌الله بر حق‌الناس مقدم باشد؛ زیرا حق خداوند که خالق انسان و هستی است، اهمیتی دوچندان دارد؛ ولی در روایات، حق‌الناس بر حق‌الله مقدم شمرده شده است. امام علی(ع) فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدَّمَةٌ لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ کَانَ ذَلِکَ مُؤَدِّیًا إِلَى الْقِیَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ»؛
«خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند، حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد.»[8]

امام جعفر صادق(ع) فرمود:
«لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا حُقُوقَ مَالِهِمْ لَکَانُوا عَائِشِینَ بِکَفَافٍ»؛
«مردم اگر حقوق و واجبات مالی خود را ادا می‌کردند، همگی از زندگی مطلوب و رضایت‌بخشی برخوردار می‌شدند.»[9]

قطع نماز برای پرداخت قرض

اسلام نسبت به رعایت حقوق مردم توصیه فراوانی دارد؛ به گونه‌ای که اگر در اثنای نماز، کسی حق خویش را از نمازگزار مطالبه نماید و برای پرداخت آن، راهی جز قطع نماز نباشد، باید نماز خود را رها سازد و حق صاحب حق را پرداخت کند.[10]
بر این اساس، از نگاه اندیشه دینی، حق‌الناس بسیار مهم است؛ به طوری که در صورت تعارض بین حق‌الناس و حق الهی، حق‌الناس مقدم می‌باشد.

پایستگی پرداخت حق‌الناس

تنها چیزی که آدمی را از حق‌الناس رها می‌سازد، پرداخت آن به صاحب حق است و هیچ راه دیگری، حتی شهادت در راه خدا نیز نمی‌تواند آن را جبران کند. شخصی به نام «عمیر انصاری» می‌گوید در کربلا امام حسین(ع) به من فرمود:
«نَادِ فِی النَّاسِ أَلَّا یُقَاتِلْ مَعِی رَجُلٌ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ یُقَاتِلُ وَعَلَیْهِ دَیْنٌ لَمْ یُؤَدِّهِ إِلَّا دَخَلَ النَّارَ»؛
«به مردمی که برای یاری من آماده شده‌اند، اعلام کن: کسی که به مردم بدهکار است و حق‌الناس به ذمه دارد و برای پرداخت آن چاره‌ای ندیده، اگر کشته شود، اهل دوزخ خواهد بود.»[11]

همچنین، در روایتی دیگر، موسی بن عمیر از پدرش نقل می‌کند:
«أَمَرَ الْحُسَیْنُ(ع) مُنَادِیًا فَنَادَى: لَا یُقَاتِلْ مَعَنَا رَجُلٌ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَقَالَ رَجُلٌ: إِنَّ امْرَأَتِی ضَمِنَتْ دَیْنِی فَقَالَ الْحُسَیْنُ(ع): لَا یَصِحُّ ضَمَانُ امْرَأَةٍ»؛
«امام حسین(ع) به منادی فرمان داد تا ندا دهد: کسی که بدهکار است، پذیرفته نیست که در این سفر با ما باشد. شخصی از میان یاران امام اظهار داشت: همسر من پرداخت بدهی مرا برعهده گرفته است. امام فرمود: ضمانت زن، از نظر فقهی مورد پذیرش نیست.»[12]

دفن بدن شهدا در زمین مباح

از نگاه آموزه‌های دینی، رعایت حق‌الناس اختصاص به زمان حیات و زندگی دنیوی ندارد؛ بلکه بعد از مردن انسان نیز باید رعایت گردد؛ از جمله اینکه نباید بدن شخص مُرده در زمین غیرمباح دفن شود. به همین دلیل، امام حسین(ع) در روز سوم محرم، بخشی از زمین کربلا را که قبر شریف آن حضرت و شهدا در آن واقع شده، از اهل نیوا و غاضره به مبلغ شصت‌هزار درهم خریداری نمود. هدف امام از این کار، دو چیز بوده است:
اول اینکه بدن مطهرشان در زمین غصبی دفن نگردد. دوم آنکه سرزمین خریداری‌شده را به خود آنان بخشید و با آنها شرط کرد که بعد از شهادت آن حضرت و یارانش، مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوّار حضرت را تا سه روز مهمانی و پذیرایی نمایند و در قبال این شرط، زمین را دو مرتبه پس از پرداخت پولش، به آنها واگذار کرد.

شاید مهم‌ترین دلیل این کار، آن بوده که امام حسین(ع) می‌خواست بدن مظلوم او و بقیه شهیدان، در زمین غصبی دفن نگردد و این، به روشنی حکایت از اهمیت حق‌الناس دارد.

روش‌های جبران حق‌الناس

حال این پرسش اساسی مطرح است که چگونه و یا چه روشی حق‌الناس را جبران نماییم؟ در پاسخ به این سؤال، به طور کلی می‌توان روش‌های ذیل را مطرح کرد:

۱. حلالیت‌طلبی

در گناهان مربوط به حق‌الناس، مانند: دزدی، رشوه‌خواری، غیبت، تهمت، زخم زبان و آبروریزی، علاوه بر استغفار و توبه، باید از مردم نیز حلالیت طلبید و حقوق آنها را جبران کرد و توجه داشت که حتی شهادت در راه خدا نیز این‌گونه گناهان را پاک نمی‌کند.

۲. حلالیت‌طلبی به جهت امانتداری

یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: روزی در مجلس فرزند بزرگوار مرحوم محدث نوری بودم. ایشان می‌فرمود: روزی که پدرم از دنیا رفت و او را در کنار مرقد مطهر امیرمؤمنان(ع) دفن کردیم، شب آن روز برادرم پدر را در خواب دید که فرمود: یک جلد از کتاب بحارالأنوار علامه مجلسی متعلق به فلان عالم پیش من امانت بود؛ آن را به صاحبش نداده‌ام؟ هرچه سریع‌تر آن را به مالکش بدهید. صبح آن شب، در حالی که کتاب را برای تحویل به صاحبش می‌بردیم، کنار درب خانه از دست ما روی زمین افتاد، آن را برداشته و گردوغبار از روی جلدش زدودیم و سپس به صاحبش برگرداندیم. شب آن روز، پدر بزرگوارمان در عالم خواب به ما فرمود: امروز بحارالأنوار از دست شما افتاد و بر جلد آن خراش وارد شد. روزی که من آن را به امانت گرفتم، جلد آن سالم بود. مسئله خراش روی جلد را حتماً از صاحب آن حلالیت بطلبید.[13]

۳. عجله در جبران حق‌الناس

از دیگر روش‌های جبران حقوق مردم، عجله‌کردن و تأخیر نینداختن در ادای آن است. رسول خدا(ص) فرمود:
«مُطَلُّ الْمُسْلِمِ الْمُوسِرِ ظُلْمٌ لِلْمُسْلِمِ»؛
«مسامحه و امروز و فرداکردن کسی که توانایی بر پرداخت بدهی دارد، ستم به مسلمانان است.»[14]
ازاین‌رو، اگر در جبران حق‌الناس تأخیر نماید، دچار عذاب می‌شود. امام صادق(ع) می‌فرماید:
«مَنْ حَبَسَ حَقَّ مُؤْمِنٍ حَبَسَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رَأْسِ الْخَلَائِقِ سَنَةً حَتَّى یُقْطَرَ مِنْ دَمِهِ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ هَذَا ظَالِمٌ حَبَسَ حَقَّ مُؤْمِنٍ ثُمَّ یُوبَّخُ أَرْبَعِینَ یَوْمًا ثُمَّ یُسَاقُ إِلَى النَّارِ»؛
«کسی که حق مؤمنی را حبس کند، خداوند وی را در قیامت یک سال بر سر خلایق نگه می‌دارد؛ درحالی‌که از رگ‌هایش خون بریزد. سپس، یک منادی از جانب حق ندا کند: این، ستمگری است که حق مؤمن را حبس کرده. آن‌گاه به مدت چهل روز او را توبیخ کنند و سپس به سوی آتش ببرند.»[15]

مؤاخذه برای یک قلم

شخصیت بزرگوار، مرحوم حاج شیخ محمود پاکنژاد، می‌فرمود: در محله ما مردی زندگی می‌کرد که به حسن اخلاقی آراسته بود و دارای زندگی سالم و بانشاطی بود؛ تنها چیزی که او را رنج می‌داد، نداشتن اولاد بود. سال‌ها به پیشگاه مقدس حضرت حق تضرع کرد تا خداوند مهربان پسری به او عنایت کرد. از این نعمت، بسیار دلشاد شد. این پسر برای خانواده همچون چراغ روشنی بود که پدر و مادر در کنارش فوق‌العاده خوشحال بودند؛ ولی تقدیر آن طفل را به آستانه مریضی کشید و اطبای زمان از علاجش عاجز شدند. کودک در سن بین ده و دوازده سالگی از دنیا رفت و او را در قبرستان بابویه نزدیک مرقد شیخ صدوق دفن کردند.

پدر بر اثر شدت علاقه به فرزند، یکی از قاریان قرآن را برای قرآن‌خواندن جهت شادی روح طفل اجیر کرد. پدر هر روز کنار مرقد فرزند می‌رفت و ساعتی را بر سر خاک طفل می‌گریست و سپس برمی‌گشت. یک روز وقتی به سر قبر فرزند رفت، قاری قرآن به او گفت: شب گذشته فرزندت را به خواب دیدم. گفت: «به پدرم بگو: در مدرسه یک خودنویس از یکی از بچه‌ها گرفتم؛ نه آن را به او دادم و نه پولش را. اکنون به جهت آن قلم مورد مؤاخذه‌ام. مرا نجات دهید».

پدر از شنیدن این خواب فوق‌العاده ناراحت شد و به‌سرعت به تهران آمد و به مدرسه کودک رفت و از مدیر مدرسه تقاضا کرد طفلی را که با فرزندش دوست بوده و خودنویس به کودکش داده، معرفی کند. پدر صاحب قلم را خواست و از حق آن قلم، کودک خویش را پاک کرد تا در آخرت از مؤاخذه راحت شود.[16]

۴. برگرداندن اموال

اگر کسی حقوق مالی بر ذمه خویش دارد، باید آن را به طور کامل پرداخت نماید. علی بن ابی‌حمزه، از اصحاب امام صادق(ع)، می‌گوید: دوستی داشتم که کاتب دیوان بنی‌امیه بود. به من گفت: از امام صادق(ع) برای من وقت بگیر. [برای او از امام] وقت گرفتم. وقتی رفتم، سلام کرد و خدمت امام نشست. سپس گفت: فدایتان شوم! من در دیوان این قوم، کاتب هستم و مال فراوانی از دنیایشان نصیبم شده و نپرسیده‌ام که آن اموال از کجا آمده است. امام فرمودند:
«لَوْلَا کُتَّابٌ یَکْتُبُونَ لِبَنِی أُمَیَّةَ وَجُبَاةٌ یَجْبُونَ لَهُمُ الْخَرَاجَ وَقُوَّادٌ یُقَاتِلُونَ وَیَحْضُرُونَ مَعَهُمُ الْجَمَاعَةَ مَا وَجَدُوا مَا یَأْکُلُونَ»؛
«اگر بنی‌امیه کسانی را که برایشان بنویسند و خراج جمع کنند یا بجنگند و در جماعتشان حاضر باشند، نداشتند، حق ما را غصب نمی‌کردند و اگر مردم آنان را با آنچه در دستشان است، رها کنند، چیزی جز آنچه را در دستشان است، نمی‌یابند.»
جوان عرض کرد: فدایتان شوم! آیا راه خروجی [از این مهلکه] برای من هست؟ امام فرمودند: اگر بگویم، عمل می‌کنی؟ گفت: آری. امام فرمودند: از همه آنچه در دیوان آنان به دست آوردی، خارج شو. اگر صاحب مالی را می‌شناسی، به او بازگردان و اگر نمی‌شناسی، صدقه بده[17] و من برای تو نزد خدا بهشت را ضمانت می‌کنم. راوی می‌گوید: جوان، مدتی سرش را پایین انداخت و بعد سرش را بلند کرد و گفت: انجام می‌دهم.
علی بن ابی‌حمزه می‌گوید: جوان با ما به کوفه برگشت و از هر چه داشت، خارج شد و حتی در مورد لباسی که در بدن داشت، طبق دستور امام رفتار کرد. ما دوستان چیزی روی هم گذاشتیم و لباسی برایش خریدیم و پولی برای مخارج زندگی به او دادیم. چند ماهی بیشتر طول نکشید که مریض شد. به عیادتش رفتم که در حال جان دادن بود. چشمش را باز کرد و به من گفت: علی! به خدا قسم! دوست شما (امام)، به وعده‌شان وفا کردند. پس از مدتی، مُرد و ما او را به خاک سپردیم.
وقتی در مدینه خدمت امام صادق(ع) رسیدم، تا نظر حضرت به من افتاد، فرمودند: ای علی! به خدا قسم! به وعده‌مان نسبت به دوستت عمل کردیم. گفت: راست گفتید ای پسر رسول خدا! خود او نیز هنگام مردن چنین گفت.[18]

۵. وصیت

از دیگر راه‌های جبران حق‌الناس، وصیت‌کردن است. اهمیت حق‌الناس، نه تنها در سیره و سخن امام حسین(ع) در کربلا مشهود است، بلکه در وصیت و سخن یاران آن حضرت نیز وجود دارد. حضرت مسلم(ع)، پس از نبرد شجاعانه دستگیر شد و زمانی که شهادت خود را قطعی دانست، از عبیدالله بن زیاد خواست تا عمر بن سعد را به جهت خویشوندی، وصی خود قرار دهد؛ اما عمر بن سعد، نپذیرفت. ابن زیاد، عمر بن سعد را خطاب کرد و گفت: «وصیت عموزاده‌ات را بپذیر». عمر بن سعد برخاست و نزد مسلم رفت. مسلم گفت: «اول اینکه هفتصد درهم به شخصی در کوفه بدهکار هستم، زره مرا بفروش و آن را ادا کن. دوم اینکه جنازه‌ام را از ابن زیاد تحویل بگیر و به خاک بسپار و سوم نیز پیامی به سوی حسین(ع) بفرست و او را از پیمان‌شکنی مردم کوفه با خبر ساز تا به کوفه نیاید.»[19]

پرداخت هفده ریال

حجت‌الاسلام والمسلمین آقای انصاریان می‌گوید: دوستی داشتم دارای کمالات ایمانی و فوق‌العاده عاشق حضرت سیدالشهداء(ع) که نزدیک عید غدیر از دنیا رفت. خودم متکفل غسل و کفن و دفن او بودم. با وصیت جالبی که داشت، تصور می‌کردم در عالم برزخ از هر جهت آزاد است؛ ولی چند روز پس از مرگش، به خواب یکی از عاشقان حق که وصی او نیز بود، آمد و به او گفت: گوشه یکی از دفاتر مغازه‌ام، هفده ریال مربوط به حساب فلان شخص است که از قلم افتاده، آن را بپردازید. دفاتر را بررسی کردند، همان‌طور بود که گفته بود؛ هفده ریال را به صاحبش برگرداندند و او را از رنج آن راحت کردند.[20]


پی‌نوشت‌ها

  1. سوره نساء، آیه ۲۹.
  2. سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  3. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۴۲.
  4. کلینی، الکافی، ج۵، ص۹۴.
  5. شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۸۳.
  6. کلینی، الکافی، ج۵، ص۹۳.
  7. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵.
  8. عبدالواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۸۰.
  9. کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۹۷.
  10. البته مشروط بر آنکه نماز در آخرین وقت خود انجام نشود.
  11. کلینی، الکافی، ج۵، ص۹۴.
  12. همان، ص۹۴.
  13. پایگاه اینترنتی عرفان، نشانی: www.Erfan.ir.
  14. کلینی، الکافی، ج۷، ص۶۱۲.
  15. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۱۹۷.
  16. پایگاه اینترنتی عرفان، نشانی: www.Erfan.ir.
  17. در این باره، شایسته است به موضوع «رد مظالم عباد» که در احکام شرعی آمده، اشاره شود.
  18. کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۰۶.
  19. همان، ج۶۵، ص۱۵۴.
  20. پایگاه اینترنتی عرفان، نشانی: www.Erfan.ir.

لینک کوتاه مطلب : https://hamyar.ofoghandisha.com/?p=57368

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *