
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْعابِدینَ، وَسُلالَةَ الْوَصِیّین…
لاله های کربلایی یک به یک پژمرده اند عشقبازان کی به یک مرگ طبیعی مرده اند؟ کار هرکس نیست کوتاهی نکردن وقت عشق سجده های

لاله های کربلایی یک به یک پژمرده اند عشقبازان کی به یک مرگ طبیعی مرده اند؟ کار هرکس نیست کوتاهی نکردن وقت عشق سجده های

پور عبد الملک به نام هشام در حرم بود با اهالی شام می زد اندر طواف کعبه قدم لیکن از ازدحام اهل حرم استلام حجر

ز شوق، اهل نظر می دوند بر در و بام زکات حُسن ستانند تا ز ماه صیام ز نور دیده در و بام ها چراغان

شکر خدا که با فلکم هیچ کار نیست بر خاطرم ز هر دو جهان یک غبار نیست آن پای بر جهان زده رندم که بر

حبّذا آن بارگاهی کاندر آن دارد کمین بهر طوف آستانش روز و شب روح الامین کنگره قصر جلالش بس رفیع افتاده است هر زمان بر

طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود صحیفه ای که سراسر شعور و شیدایی ست حدیث سلسله گیسوی آشنایش بود گرفته

ای خالق راز و نیاز عاشقانه در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه ای آسمان پیشانی ات، ای ابر ای کوه سجادۀ تو دشت های بی کرانه

چراغ روشن شبهای ایزد است محمد کمال ماه که در برکه ریزد است محمد تنیده ذره به ذره به جان لایتناهی بدون وقفه ترین است

در حرا برپاست امشب جشن و شور دیگری سینهاش مهمان وحی است و حضور دیگری میوزد آوای علم و معرفت از نای وحی جبرئیل آورده

آن شب سکوت خلوت غار حرا شکست با آن شکست، قامت لات و عزا شکست آمد به گوش ختم رسولان ندا، بخوان! مُهر سکوت لعل

کاخ استبداد را لرزاندن از سِحرکلام از کسی ناید، همانا کار، کار زینب است خم به ابرو بر نیفکند از نهیب حادثات صبر، خود حیرانِ

کربلا شهریست ای دل شهریارش زینب است اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است نام زینب با حسین حک گشته در ایوان دل دل که